کلینکهای مشاوره پر است از همسرانی که با بررسی دقیقتر، مشخص شده علت بسیاری از اختلافهایشان همین موضوع است. به گفته کارشناسان، دیدن این نوع فیلمها و عکسها که مردان بیشتر به آن تمایل دارند، مانند اعتیاد به هروئین است و گاهی ترک آن به مراتب سختتر از کنارگذاشتن موادمخدر است. پرسش اینجاست که چگونه این اعتیاد چسبنده، تاثیر منفی خود را بر روابط همسران برجای میگذارد.مشتریان این تصاویر، به دنبال پرکردن خلأهای خود هستند بیشتر افرادی که به دیدن این فیلمها روی میآورند دچار ناکامی، مشکلات ارتباط با جنس مخالف و خلأ عاطفی در زندگیشان هستند، این گروه برای پرکردن خلأهایشان به دیدن این فیلمها روی میآورند تا برای خود تولید هیجان کنند.این افراد به دنبال هیجان هستند و از سوی دیگر تصور میکنند آن هیجانی را که به دنبالش هستند میتوانند از راه دیدن این تصاویر کسب کنند، اما تماشای این فیلمها، فقط وابستگی یا همان اعتیاد به دیدن بیشتر را برای این افراد به دنبال دارد. به مرور زمان، وابستگی به دیدن فیلمها به عنوان یک نیروی قدرتمند جنسی در زندگی این افراد نقش پیدا میکند و تعداد دفعاتی که از موارد هرزهنگاری استفاده میکنند بیشتر میشود؛ زیرا نمیتوانند جلوی خودشان را بگیرند.
آثار فاجعهبار تصاویر غیراخلاقی بر زندگی مشترک
کاهش شدید عشق و
علاقه بین همسران، از جمله تاثیرات دیدن فیلمهای غیراخلاقی است. چنین
افرادی از توان عاطفی کمتری برخوردارند و در روابط عاشقانه توفیق کمتری کسب
میکنند.تماشای فیلمها یا عکسها، نهتنها صمیمیت و شور و تمایل
بین همسران را افزایش نمیدهد؛ بلکه به شیوههای مختلف سبب تخریب رابطه
عاطفی بین همسران هم میشود. انزوا و کاهش روابط اجتماعی هم از
عوامل دیگر این فیلمها می باشد اعتیاد به دیدن فیلمها و
تصاویر، سبب انزوا و دوری فرد از اجتماع و کاهش روابط اجتماعی او میشود.افزایش تقاضاهای غیرمتعارف، آزار و اذیت و پرخاشگری
نیز از جمله تاثیرات این فیلمهاست که در نهایت سبب فاصلهگرفتن همسران از
یکدیگر شده و فرد را به سمت روابط فرا زناشویی و خیانت هدایت میکند.
وسایل ارتباط جمعی، رفتارها را تغییر دادهاند
کمرنگشدن ارزشهای اخلاقی در جامعه، باعث گسترش
روزافزون این پدیده غیراخلاقی و غیرشرعی شده است. امروزه تنوعطلبی مردان، باعث ضعف قوای جنسی آنان شده و چون
غریزه جنسی همسران خود را برآورده نمیکنند، زنها هم به دنبال روابط فرا
زناشویی میروند. تغییر سبک زندگی از الگوی اسلامی ایرانی به الگوی رفتاری
غربی تحت تاثیر ماهواره و اینترنت، از علتهای دیگر زیادشدن این آسیب
اجتماعی است.
۹۵درصد از فیلمهای ماهوارهای، در زمینه روابط فرا زناشویی و روابط بیرون از چارچوب منطقی و قانونی است. همزاد پنداری با هنرمندان اینگونه فیلمها نیز باعث گرایش زنان به روابط فرا زناشویی میشود. از طرف دیگر، متأسفانه برخی زنان که فاقد وابستگی اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی هستند، روابط فرا زناشویی را دلیل نوعی پیشرفت و امروزیبودن میدانند.از آنجا که به دلیل چارچوبهای فرهنگی، زن و شوهر حتی در صورت مشاهده اینگونه روابط، از طرح آن در دادگاه و نزد اقوام و دوستان خودداری میکنند، نمیتوان آمار دقیقی برای آن بیان کرد. اما به طور کلی میتوان گفت ۶۰ درصد از طلاقها به دلیل آشکارشدن روابط فرا زناشویی زن یا شوهر است.
نیازهای گوناگون و روزافزون انسانها، سبب رشد کمی و کیفی رسانهها شده است. در این میان، پیشرفتهای غیرمنتظره و نوین در زمینه ارتباطات، به وسیله رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و نظایر آن، دگرگونی های عمیق فرهنگی و اجتماعی را به همراه آورد.این مطلب یک پرسش اساسی را مقابل ما گذارده که به منظور همگام شدن با آنها و بهره وری مطلوب از آنها، باید چه شیوه ها و ابزارهایی را برگزید.در این نوشتار توجه به ماهواره و نقش آن در جامعه، بویژه در سالهای نوجوانی و جوانی مورد بررسی اجمالی قرار گرفته است.ماهواره، یکی از رسانه های قدرتمند ارتباط جمعی به شمار می آید . این ابزار، به دلیل ویژگیهای منحصر به فرد خود، قادر است پیامهای تصویری را به دورترین نقاط منتقل و تعداد بیشماری از افراد را در سراسر دنیا مورد خطاب قرار دهد. برنامه های تخریبی و نابهنجار آن ناچار برخی جامعه شناسان و کارشناسان فرهنگی را برآن داشته تا برای مصونیت جامعه انسانی، بویژه نهاد خانواده چاره اندیشی کنند. اما عواقب ناگواری که تماشای برنامه های ماهواره می تواند به دنبال داشته باشد بعضا از این قرار است:
1. گذراندن وقت بیشتر برای تماشای ماهواره، می تواند به مقوله کتاب خوانی در کشور لطمه زند و از نظر روانی، افراد را منفعل بار آورد، دور شدن از مطالعه فعالیت ذهنی را کند.
2. تماشای تصویرها و فیلمهای مبتذل، کم کم انسان را معتاد می کند، به گونه ای که اگر فرد روزی به سراغ ماهواره و عکسهای مبتذل آن نرود، در زندگی خود احساس کمبود کرده و بیقراری می کند.
3. تماشای صحنههای مبتذل، ذهن و اندیشه انسان را تسخیر می کند. فردی که خود را به دیدن اینگونه تصویرها عادت داده است، به کار و فعالیت سازنده بیرغبت می شود.
4. ماهواره، موجب از بین رفتن ارزش های اخلاقی و دینی، بویژه در
زمینه های جنسی و خشونت می شود. در گذشته، دنیای ناشناخته و اسرارآمیز
زندگی بزرگسالان، آنها را از کودکان و نوجوانان متمایز میساخت و به عبارت
ساده تر، این تفکیک، بر پایه شرم استوار بود. نوجوانان در گذشته درباره
مسائل جنسی، پول، خشونت، بیماری، مرگ و نظایر آن، لب فرو می بستند؛ اما
بهتدریج و با کسب آگاهی های جدید از راه ماهواره، همه آن نوع رازداری ها
به فراموشی سپرده میشود.
5. بلوغ زودرس، از دیگر پیآمدهای دیدن چنین تصویرهایی به شمار میرود. به طور طبیعی، اگر نوجوان یا جوانی که چنین صحنههایی را میبیند، شرایط ازدواج و تشکیل زندگی زناشویی را نداشته باشد، خواهد کوشید عطش کاذب خود را از راه های دیگر فرو نشاند. اینجاست که مشکلات اخلاقی دیگری مانند روابط نادرست و... پدید میآید.
6. کودکان و نوجوانان، به با صرف وقت زیاد برای تماشای برنامه های
تلویزیونی و ماهوارهای که تا پاسی از شب ادامه می یابد، صبحها با تاخیر
به کلاس درس می آیند و خواب آلود هستند؛ در نتیجه، بیشتر این افراد،
عملکرد نامطلوبی در مدرسه دارند.
7. نقش ماهواره در تغییر ماهیت افکار عمومی پیرامون مسائل سیاسی و
اقتصادی، قابل توجه است. تصمیم گیری و اظهار نظر افرادی که ماهواره می
بینند برخاسته از احساسات ناشی از تبلیغات است؛ زیرا تماشای تصاویر، قدرت
تفکر و تعمق را از فرد سلب می کند و در عوض، روند تصمیمگیری او را با
احساسات و عواطفی که از تماشای تصاویر به وجود می آیند، تحت تاثیر قرار می
دهد.
8. ماهواره، واقعیتها را آنطور که باید و شاید به تصویر نمی
کشاند. گاهی، بنگاههای استعماری و....هستند که مسائل را بزرگ و کوچک می
نمایند و به افراد، مجال تامل و تفکر را نمی دهند؛ زیرا رابطه میان ماهواره
و مخاطب، رابطهای یک سویه است و در این فرآیند پیام رسانی، تعیین نوع
پیامها و آگاهی ها، در اختیار فرستنده است و گیرنده پیام، به گونه ای خنثی
و منفعل آنرا دریافت می کند.9. همانگونه که اعتیاد به مواد مخدر، ویرانگر بنیادهای اخلاقی و
خانوادگی و اجتماعی است، استفاده و اعتیاد به برنامههای مخرب ماهوارهای
نیز ارزشهای اخلاقی و خانوادگی و اجتماعی را به شدت تهدید میکند و بسیاری
از افرادی که زمان زیادی از شبانه روز را به تماشای برنامههای ضد اخلاقی
ماهواره و اینترنت اختصاص میدهند، به یقین، از همین راه، به انحرافهای
گوناگون، آلوده میشوند.
گسترش حجاب و عفاف در جامعه نه تنها به تقویت بنیان خانواده و رواج ارزشهای الهی کمک میکند بلکه میتواند در برقراری و ایجاد امنیت همه جانبه در جامعه و پاک سازی آن از لوث هرگونه مفاسد اجتماعی مؤثر واقع شود. شارع مقدس در دین اسلام مجموعهای از بایدها و نبایدهایی را قرار داده است تا یک انسان مسلمان بتواند با استفاده از نسخه الهی راه سعادت و خوشبختی خویش را بپیماید، شاید در برخورد اول برخی از این دستورات الهی برای انسان بسیار سخت و مشکل باشد و به زعم خودش سد راهی برای آزادی و اختیار او تلقی شود، اما هنگامی که با تفکر به اصل و بنیان فلسفه احکام نگریسته شود، متوجه میشود که این دستور به ظاهر سختگیرانه بهترین راهبرد کمال و سعادت اوست.
یکی از این بایدهای دین اسلام، رعایت عفاف و حجاب در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی است، به گونهای که خداوند متعال به دفعات مختلف در کتاب آسمانیاش قرآن به این موضوع اشاره داشته است، با نگاهی در سورههایی نظیر «نور» آیات 30، 31، 33 و 60 و سوره «احزاب» آیات 35، 53، 55 و 59 متوجه میشویم که زنان جامعه اسلامی طبق نظر شارع مقدس ملکف به رعایت حجاب هستند.
البته ناگفته نماند که درباره نوع پوشش برای حجاب واجب، خداوند بر زنان سخت نگرفته است بلکه با اشاره به حداقل حجاب، بانوان را در استفاده از حجاب حداقلی و حداکثری آزاد گذاشته است تا مطابق خواست و اراده خود میزان قرب و رضایت الهی را دریافت کنند.
به این آیات توجه کنید:
1-«وَقُل لِّلْمُؤْمِنَـتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَـرِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَآئِهِنَّ...»(نور/31)؛ و به زنان با ایمان بگو: چشمهای خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است، آشکار نکنند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند، مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان و... .
2- «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ»(احزاب/59)؛ اى پیامبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که چادر خود را بر خود فرو پوشند، این مناسبتر است تا شناخته شوند و مورد آزار واقع نشوند و خدا آمرزنده و مهربان است.
در آیه 31 نور با اشاره به نوع حجاب حداقلی یا همان حجاب واجب از عبارتی به نام «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ» یاد میکند که یک بانوی مسلمان میتواند از «خمر» که به معنای لباسی است که زن با آن، سر و سینه خودش را بپوشاند، استفاده کند و لباس خاصی مطرح نیست، ولی پوشیدن لباسهای تنگ، چسبان و جلب توجه محل اشکال است.
با این وجود پروردگار عالم در آیه 33 احزاب از یک حجاب حداکثری یا همان حجابی که دارای فضیلت بیشتری است، برای بانوان مؤمن جامعه اسلامی که خواهان قرب الهی هستند، مطرح میکند که ما امروز از آن به عنوان حجاب برتر در جامعه یاد میکنیم، در این آیه واژهای به نام «جلباب» را مطرح میسازد که منظور همان پوشش سرتاسری است، تقریباً شبیه همان چادری که این روزها بانوان مسلمان بر سر دارند، بنابراین همان طور که بقیه واجبات الهی داراى مراتب مختلفى است، حجاب نیز داراى مراتب خوب، متوسط و خوبتر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب مىشود.
اینکه چه اثراتی در واجب شدن حجاب بر جامعه بار میشود، میتوان علتهای زیادی را از جمله احترام و ارزش اسلام به زن، استحکام بنیان خانواده، جلوگیری از انحرافات اخلاقی، بالا بردن بهداشت روانی افراد و جامعه، رشد عشقهای پاک، متجلی شدن ارزشهای عالی انسانی و اخلاقی و ارتباط سالم میان افراد جنس مخالف و افراد هم جنس مطرح کرد، خلاصه اینکه آنچه اسلام به دنبال آن است، برقراری و ایجاد امنیت همه جانبه در جامعه و پاکسازی آن از لوث هر گونه مفاسد اجتماعی است.
حال با این اوصاف، توقع میرود که در یک جامعه اسلامی مسئولان و مردم برای احیای امر الهی درباره عفاف و حجاب پیش از پیش دغدغهمند باشند، هر چند که مسئولان فرهنگی گاهی با راهاندازی نمایشگاه مد و لباس یا نمایشگاههای عرضه محصولات حجاب سعی دارند به اشاعه این فرهنگ در جامعه سرعت بیشتری ببخشند، اما گرانی اکثر محصولات و طراحی مدهایی که بعضاً بدننما هستند، این مهم دستنیافتنی مینماید.
متأسفانه این روزها شاهد رواج نوعی بدحجابی در جامعه هستیم، وقتی علت آن را جویا میشویم به پارامترهایی برخورد میکنیم که جای بسی تأمل دارد، ابتدا اینکه عرضه مانتوهای بدننما در فروشگاهها با آستینهای کوتاه کجا با نوع حجاب حداقلی همخوانی دارد؟! همچنین تبلیغات گسترده مدها و لباسهای مخالف شرع اسلامی در فضای مجازی همراه با آرایشهای تند و به سر داشتن حداقل روسری که بیشتر شبیه حجاب مدل ترکیهای است تا حجاب واجب اسلامی گوی سبقت را از فعالیت فرهنگی نهادهای مسئول ربوده است.اگر قرار باشد که با دید تسامح و تساهل به این واجب الهی نگریسته شود، معلوم نیست که در آینده حجاب در جامعه ما به کدام سو کشیده میشود. آیا شبیخون دشمن در این میدان کارساز خواهد شد؟ این سؤالی است که باید از مسئولان پرسید.
روزهاست برخی آدمهای شهر رنگ و رو عوض کردهاند و آنطور که میخواهند زندگی میکنند نه آنطور که قانون و عرف برای آنان تعیین کرده است.یا زیر پای شهر سست شده یا زیر پای اعتقادات ما. یا کسی دیگر برایش مهم نیست یا همه خود را به خواب خرگوشی زده اند. روزهاست که برخی از آدم های شهر رنگ و رو عوض کرده اند و آنطور که می خواهند زندگی می کنند نه آنطور که قانون و عرف برای آنان تعیین کرده است.این روزها سر بالا گرفتن در شهر کمی سخت شده چرا که حتی اگر بخواهیم هم نمی توانیم چشم بر لرزش دل ببندیم و بی اختیار تن به لرزشی ناخواسته ندهیم.
این روزها در سایه بی تدبیری مسئولان فرهنگی که کم کم کوله بارشان را به مقصد خانه بسته اند و کاری به میز تصدی گریشان ندارند " حجاب " به فراموشی سپرده شده تا حجاب معقول و جامعه پسند جای خود را به ساپرت هایی تنگ و بدن نما بدهد غافل از اینکه این مهر سیاهی بر پرونده آنان که بر روی حقیقت چشم پوشیده اند و عطای ساعات آخر کار را به لقایش بخشیده اند ثبت خواهد شد.جالب تر از این که در ماه های اخیر دیگر خبری از گشت های به اصطلاح ارشاد نیست. گشتی هایی که تا چندی پیش حتی به تار مویی گیر می دادند و هم اکنون در برابر این ساپرت های تن نما خود را در پستویی پنهان کرده اند. این کم کاری این سوال را به وجود می آورد که آیا آشپز فرهنگی کشور چند نفر شده است که اینگونه " آش " تهیه شده برای حجاب گاه شور می شود و گاه بی نمک؟
در یادداشت پیش روی هدف اصلی زیر سوال بردن مسئولان نیست چرا که دیوار این آقایان چنان بلند است که دست ما به آنها نخواهد رسید و حتی پاسخی در خورد در برابر سوالات ایجاد شده در این حوزه را نمی دهند بلکه هدف همین مردمی اند که در کف خیابان ها هر روز رفت و آمد می کنند و برخی از آنها با همین پوشش به اصطلاح روشنفکرانه این سوال را در ذهن ایجاد می کنند که آیا اینجا " ایران است "؟
شنا کردن بر خلاف جهت حرکت رودخانه همیشه سخت و طاقت فرسا بوده اما از زمانی که رودخانه فرهنگ کشور در حوزه حجاب دیگر جریانی را در خود نمی بیند و عملا به آبراهی که حتی عمق آن به یک وجب هم نمی رسد تبدیل شده حرکت برخلافش دیگر سخت نیست و هر کس هر طور و به هر نحو که دوس دارد می تواند بپوشد و بگردد و نهایتا اگر کسی به او بگوید بالای چشمت ابروست وی را به باد مشت و لگد بگیرد و آخر چند صد نفر برای وی " به به " و چه چه " کنند که چه خوب بلایی سر آدم " فضول " آوردی.سوال ما از افرادی که با این نوع پوشش به دنبال خودنمایی در سطح جامعه هستند این است که آیا فرهنگ خانوادگی و نه فرهنگ عمومی جامعه، اجازه ورود نگاه های دریده به حریم شخصی آنان را می دهد؟
آیا این خانم های به اصطلاح " مد پوش " تا کنون صفحات جراید را ورق نزده اند و حوادث تلخ را نخوانند که به دلیل عدم کنترل غرایض چگونه رقم خورده است؟ مردانی که تنها به خاطر ظاهر یک خانم وی را دزدیده اند... چندین بار مورد تجاوز قرار داده اند .... و نهایتا جنازه سوخته وی را در گوشه ای از بیابان های شهر رها کرده اند.
سوال دیگر از ساپرت پوش های گرامی این است که تا کنون چند نفر از آنان با خیانت رو به رو شده اند؟ تا کنون چند نفر از ساپرت پوش ها روابطی را شروع کرده اند که مردان آن سوی رابطه تنها به خاطر خواسته های جسمی به آنان گرایش پیدا کرده اند؟ تا کنون چند نفر از این دوستان شکست عشقی را تجربه کرده اند؟ تا کنون چند نفر از آنان مورد تجاوز روحی قرار گرفته اند؟ آیا عموما میزان آزار و اذیتی که به این افراد وارد می شود قابل مقایسه با آن دسته از بانوانی است که سطح پوشش عمومی و قابل قبول جامعه را رعایت می کنند؟
عموما کسانی که با لباس های بدن نما در سطح جامعه حضور می یابند در برابر این سوال که چرا این پوشش را انتخاب کرده اید این پاسخ را از آستین خود بیرون می آورند که " پوشش مقوله ای شخصی است و به کسی ربط ندارد ".
در پاسخ به این استدلال کودکانه باید گفت که هر کشوری در سطح جهان برای پوشش و نوع حضور در جامعه برای ساکنان خود حداقل هایی را در نظر گرفته است و این مقوله برای ایران نیز صدق می کند. زمانی پوشش افراد جنبه خصوصی می یابد که در چارچوب های دیوار شخصی شکل گرفته باشد ولی وقتی فرد در سطح جامعه حضور می یابد دیگر نوع پوشش او محوریت خصوصی بودن را از دست می دهد چرا که اینجا در برابر اذهان عمومی ظاهر شده و خود را در مقام مقایسه و اظهار نظر آنان قرار می دهد.
سوالی که وجدانا طرفداران پوشش آزاد باید به آن، نه به ما و نه به مردم، بلکه به خود پاسخ دهند این است آیا خودشان واقف بر این هستند که با حضور این گونه شان در سطح جامعه افراد چه نوع برداشت زننده ای از آنها در ذهن می پرورانند؟ آیا کسی که خود را در یک جایگاه و مقام اجتماعی می بیند عموما می تواند قبول کند که هر ذهن هرزه ای برای وی شناسنامه ای جداگانه صادر کند و بر اساس آن هویتی جدید برای وی بسازد؟
هر چند بدحجابی بسیاری از زنان و دختران با انگیزه مخالفت آنها با دین نیست و تنها نوعی بی توجهی و سهل انگاری است، ولی با دقت و تامل در این ناهنجاری اجتماعی در می یابیم که اخیرا عواملی سبب افزایش فوق العاده بدحجابی در سطح جامعه شده است که اگر آگاهی های کافی نسبت به این معضل اجتماعی و پیامدهای منفی ناشی ازآن به مردم داده نشود، بدون شک در آینده نزدیک با مشکلات بزرگتری روبرو خواهیم شد.
بدون شک در عصر ما که بعضی آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی نامیده اند و بی بندوباری زنان را جزیی از آزادی آنان می دانند، سخن گفتن از بدحجابی و پیامدهای آن برای برخی ناخوشایند و چه بسا مخالف تمدن و پیشرفت باشد! مفاسد بی شمار و مشکلات و گرفتاریهای اخلاقی روزافزون که از این آزادیهای بی قید و شرط به وجود آمده، سبب شده که تدریجا این مساله به عنوان یک معضل اساسی اجتماعی مطرح گردد؛ چرا که بی حجابی علت اصلی رواج فساد اخلاقی در جامعه است و فساد اخلاقی مهمترین عامل انحطاط و نابودی فرهنگ یک جامعه به شمار می آید.
وقتی فساد و بی بندوباری در جامعه زیاد شود آن جامعه قادر به حیات واقعی نخواهد بود و در مقابل هرگونه هجوم بیگانگان نابود خواهد شد. مطالعه ادوار گذشته تاریخ بشری نشان می دهد هر قومی به فساد روی آورده به سرعت دچار نابودی گردیده است.در تهاجم فرهنگی نیز رواج بی حجابی و هرزگی در جامعه بهترین ابزار دشمن به شمار می رود. عمده ترین پیامدها و آسیب های اجتماعی بدحجابی در جامعه عبارتند از؛
-کاهش ازدواج
وقتی در جامعه بدحجابی افزایش یابد، طبیعتا روابط نامشروع نیز زیاد می شود. زمانی که مردان بخش زیادی از نیاز جنسی خود را از غیر روابط مشروع و قانونی ازدواج تامین کنند. میل و رغبتی به ازدواج ندارند؛ چرا که تشکیل خانواده و پذیرش مسئولیت نوعی محدودیت و گرفتاری برای آنها به وجود می آورد. برخی از متفکران معتقدند یکی از فلسفه های حجاب این است که جذابیت زن ها برای مردان حفظ شود؛زیرا در غیر این صورت مردان هرگز حاضر به ازدواج نخواهند شد.
-افزایش طلاق
یکی از پیامدهای مخرب بدحجابی در جامعه،آسیب دیدن کانون گرم خانواده است. وقتی مردان هر روز با انواع و اقسام خانم های بدحجاب روبرو می گردند.آن زمان است که به اشکال تراشی و بهانه گیری از همسر خود روی می آورد و زمینه برای از هم پاشیده شدن خانواده فراهم می شود. بررسی ها نشان می دهد که افزایش بدحجابی در جامعه علاوه بر اینکه آمار طلاق زیاد می گردد.ازدواج های بدون شناخت و سطحی نیز که بیشترآنها بعد از مدتی به طلاق منجر می شود افزایش می یابد.
-افزایش روابط نامشروع
وقتی با بدحجابی، جاذبه های جنسی در اجتماع زیاد شود دیگر جوانان به نگاه چشم چرانی اکتفا نمی کنند و تا مرحله ای پیش می روند که از ضوابط و شرع دست می کشند و به روابط نامشروع گرفتار می گردند و این همان بحرانی است که امروزه در غرب بیداد می کند. بیماری های مقاربتی مثل؛ایدز،فرزندان نامشروع،سقط جنین...
-افزایش آمار جنایت و خشونت علیه زنان
زمانی که بدحجابی در جامعه افزایش یابد آمار خشونت و جنایت علیه زنان بالا می رود.چنان که شاهد هستیم امروزه در غرب آزارهای جنسی و مساله خشونت علیه زنان روز به روز افزایش می یابد. بدون شک بسیاری از تجاوزها، قتلها، مزاحمتهای خیابانی و آدم رباییها از پیامدها منفی گسترش بدحجابی در جامعه به شمار می رود.
-کاهش میزان بازدهی کار و تحصیل در جامعه
یکی دیگر از پیامدهای منفی بدحجابی در جامعه کاهش میزان بازدهی کار،تحصیل و فعالیت های اجتماعی می باشد زمانی که یک کارمند یا یک دانشجو با یک دختر یا یک زن بدحجاب همکار یا همدرس باشند. خود به خود کششها و جاذبه های کاذب پیش می آید.که این امر سبب عدم تمرکز در کار یا درس می شود واین امر میزان بازدهی کار یا تحصیل را به شدت کاهش می دهد.