همدلی و همزبانی؛ شعاری فراملی

آرمان ها و آرزوهای هر فرد، خانواده، جامعه و کشوری بزرگترین سرمایه آن کشور و شهروندانش محسوب می شود. زیرا آرمان خواهی و مطالبه گری فرد و جامعه پیش نیاز هر گونه پیشرفتی می باشد. مدیریت سرمایه های ملی، اعم از: معنوی، سیاسی، علمی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، نمادین و ...، دانش و بینش خاص خود را لازم دارد.از طرف دیگر، فرهنگ هر جامعه، که مجموعه ای از خلق و خوها، هنجارها، ارزشها و اعتقادات، بایدها، نبایدها، رسم و رسوم آن جامعه هست، موتور محرکه، پیشرفت و توسعه ی عدالت محور می باشد.

نقشه مهندسی فرهنگی یک جامعه را می توان شبیه یک پازل تصور نمود، که هر رفتار و کنش اجتماعی قطعه ای از آن است. اگر یک کنش رفتاری در راستای انگیزه فطری و وحیانی باشد، همچون فرشته ای است که موجب نجات و خودسازی فرد و در نتیجه جامعه می گردد. بنابراین تقویت ایمان و باور شهروندان هر جامعه به کنترل های درونی (دین و احکام دینی) توأمان و همراه کنترل های بیرونی (قانون و نظارت بر اجرای آن) با اعمال قانون مناسب می تواند در مدیریت فرهنگی جامعه نقش کلیدی را داشته باشد.

بنابراین در دیپلماسی ملی و فراملی، تعامل و تقابل فرهنگی بین کشورها این قانون، ایمان، فرهنگ دانش بنیان، بینش عالمانه و بصیرت حکیمانه هست، که کارساز است. از آنجائیکه مدارای فرهنگی در ابعاد منطقه ای، ملی، فراملی و نفوذ فرهنگ ها در یکدیگر به واسطه ی پیشرفت علم و تکنولوژی یک واقعیت بوده و علم و فناوری نوین فرهنگ جدید ایجاد می نماید، هر گونه همدلی و هم زبانی فطری، بشر دوستانه، خیر خواهانه، انسانی، اخلاقی و وحیانی در عرصه های ملی، منطقه ای و فراملی می تواند از طریق دیپلماسی های سیاسی، علمی، فناوری، فرهنگی و اجتماعی مقدور و میسور گردد.

اگر مدینه و جهانی فاضله با مدیریت واحد آرمان هر شیعه ی اثنی عشری است، که با ظهور منجی عالم بشریت (عج) قرار است، تحقق یابد. راهکار تحقق چنین جامعه و جهانی بدون شک دستیابی به همدلی، هم زبانی و تحقق عدالت در عرصه های مختلف در ابعاد ملی و فراملی می باشد، چرا که در این مقطع از زمان که سطح دانش و شعور بشری توسعه و ارتقاء شگرفی یافته است، با مداخله در امور دیگر کشورها، جنگ، خونریزی، زورگوئی، تنش و درگیری نمی توان به همدلی و همزبانی دست یافت، کاری که اکنون دولت های استکباری انجام می دهند.

امروزه خواسته یا نا خواسته، کشورهائی که در زمینه ی علم و فناوری همیشه مصرف کننده هستند و تمهیدات لازم را نمی اندیشند، به مرور فرهنگ آنها توسط کشورهای پیشرفته استحاله می گردد و حاکمیت و شهروندان این کشورهای نا برخوردار، کم برخوردار و در حال توسعه، مقهور قدرت نرم کشورهای پیشرفته شده و با کشورهای تولید کننده ی علم و فناوری همدل و همزبان می گردند. لذا امنیت فرهنگی با پیشرفت علمی و فناوری ممکن شده و حفاظت و صیانت از سرمایه فرهنگی که پیش نیاز امنیت در عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... می باشد، مقدور و میسور می گردد. شاید به این دلیل دستیابی به فناوری هسته ای برای کشور ما در نزد قدرت های جهانی پسندیده و مقبول نیست.

با لحاظ این مقدمه، مقام معظم رهبری (حفظ ا...) با علم، تدبیر و درایت و توجه به ضرورت های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، مکانی و زمانی، نسبت به نامگذاری سالها اقدام می نمایند، که مهمترین تاثیر این نامگذاری ها جدای از بحث تعریف آرمان، نوعی فرهنگ سازی نیز محسوب می شود.در شرایط فعلی که کشور وارد مرحله جدیدی در عرصه های مختلف ملی، منطقه ای و فراملی شده، تامین منافع ملی مستلزم ارتقاء و تقویت وحدت ملی است. زیرا وحدت ملی و دوری جستن از چالش های داخلی، قدرت دولت ما را در مدیریت شایسته ی شرایط حساس منطقه کمک نموده و موجب بالا بردن قدرت چانه زنی تیم دیپلماسی کشور در مذاکرات بین المللی خواهد شد. بدون شک از جمله مولفه های تقویت وحدت ملی، عزم ملی است، که تحقق تقویت وحدت ملی و افزایش سرمایه ی اجتماعی را در پی خواهد داشت. عزم ملی زمانی ایجاد می گردد، که صداقت بهترین سیاست شمرده شود و مردم اعم از اکثریتی که به دولت ها رای می دهند، و یا اقلیتی که رای نداده اند، ولی نعمت شمرده شده و محرم دانسته شوند.

عبرت و استفاده از تجربه ی گذشته که راحت بدست نیامده است، می تواند چراغ راه آینده باشد. اقناع اقلیت توسط دولت، مدیران و طرفدرانش بجای منکوب ایشان منجر به همراه شدن و ایجاد همدلی و همزبانی بیشتری خواهد شد. هم دلی و هم زبانی، وقتی محقق خواهد شد، که با منتقدین خویش سعه صدر به خرج داده و با زبان ترغیب، تشویق و تکریم صحبت شود. اگر چه منتقدین هم باید با صداقت، منطق، علمی و کارشناسی انتقاد کنند، و در کنار انتقاد خویش پیشنهاد کاربردی قابل تاملی ارائه دهند.

منظور از ملت،همه مردمی هستند که دارای آیین مشترکی بوده و دل در گرو وطن خود داشته و به آن عشق می ورزند حال با هر سلیقه،اندیشه و گرایشی که دارند.منظور از دولت،در جایی که واژه دولت همراه با واژه ملت به کار می رود،به معنای همه ارکان نظام اعم از قوه مقننه،مجریه و قضاییه می باشد،ولی در جایی که واژه دولت در مقابل مجلس یا قوه قضاییه به کار می رود مراد قوه مجریه می باشد و در اینجا دولت به معنای عام بوده و همه مسئولین حکوتی را در بر می گیرد.منظور از همزبانی،سخن گفتن بر اساس یک سلسله قراردادها و اعتبارهای که برای هر دو طرف قابل فهم و یکسان باشد.به طور کلی منظور از همدلی این است که دو طرف یکدیگر را باور داشته باشند و به هم اعتماد کنند تا بتوانند از صمیم قلب همدیگر را دوست داشته و در کارهای یکدیگر را با تمام وجود یاری دهند.

هم دلی و هم زبانی میوه ی ایمان، توکل، صداقت، عدالت، درایت، شجاعت، دانش و بینش در عرصه های ملی، منطقه ای و فراملی می باشد. هم دلی و هم زبانی، زمانی محقق می شود، که دولت خود را بر گرفته از ملت و اراده ی او بداند و ملت دولت را نماینده عالم، عادل و شایسته ی خویش بپندارد، و شهروندان کشور رتبه بندی نشوند، و خواص و نخبگان اعتقاد و احساس شنیدن صدای ایشان توسط حاکمیت و دولت را داشته باشند. هم دلی و هم زبانی، دولت و ملت زمانی تحقق پیدا خواهد کرد، که ملت احساس کنند ضابطه در امور جاری کشور بجای رابطه حاکم هست و عالمان جامعه قدر می بینند و بر صدر می نشینند.هم دلی و هم زبانی دولت و ملت زمانی محقق می شود، که مردم باور داشته باشند، که دولت، منافع و وحدت ملی را به منافع حزبی، گروهی، جناحی و سیاسی خویش ترجیح می دهد. باز تاکید می گردد، عبرت و استفاده از تجربه گذشته ی نظام و مطالعه ی تطبیقی ملی و فراملی در این خصوص کارگشاست. به قول سعدی علیه الرحمه:

مرد خردمند هنرپیشه را عمر دو بایست در این روزگار

تا به یکی تجربه اندوختن با دگری تجربه بردن به کار

پس از تبین واژه ها بیان این نکته مهم است که در ادبیات سیاسی،مردم به اکثریتی اطلاق می شود که دل در گرو نظام حاکم و دولت به معنای عام داشته و دولت برآمده از آنان است و اقلیت مخالف همیشه وجود داشته که طبق قواعد و قوانین دموکراسی برای جلوگیری از آنارشیسم و هرج و مرج باید تابع اکثریت باشند.فلذا منظور از همدلی و همزبانی،دولت و ملت در نظام مقدس جمهوری اسلامی که یک نظام مردم سالاری دینی است،یعنی ملت مومن و انقلابی ایران اسلامی از صمیم قلب و با تمام وجود و به عنوان یک تکلیف الهی حرف دولتمردان خود را خوب شنیده و از دولت برآمده از متن خود به احسن وجه حمایت می کند و دولت که عاره فضایل ملت و برترین ملت از جهت علم و تقوی،ایمان و عمل می باشد،از صمیم قلب و با تمام وجود و به عنوان یک تکلیف الهی حرف ملت مومن و انقلابی خود را خوب شنیده و در خدمتگزاری ایشان به عنوان یک فریضه الهی سعی وافر و اهتمام کامل داشته اند.


 وحدت، همدلی و همزبانی در میان اقشار گوناگون جامعه برای رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی، آنچنان واجد اهمیت بود که امام بزرگوارمان با تمام توان به این مهم اهتمام داشتند. با توجه به دشمنان سرسخت ملت ایران و توطئه‌های پی‌درپی آنان برای بازداشتن مردم ایران از حرکت و فرو ریختن جامعه ایرانی، حضرت امام تنها راه موفقیت ملت در برابر توطئه‌ها و ایستادگی در برابر دشمنان را در وحدت، همدلی و همزبانی ملت می‌دانستند و این مهم را اینگونه بیان می‌داشتند: «تا آن وقت که «یک» هستید این «یک» را کسی نمی‌تواند بشکند.» امام(ره) وحدت  دینی و مذهبی را عامل اصلی حفظ استقلال دانسته و به علاقه‌مندان به استقلال کشور می‌فرمودند: «اگر علاقه به استقلال ایران دارید وحدت  مذهبی داشته باشید.» یکی از اشکالات برخی از گروه‌های سیاسی در این است که همزبان با یکدیگر هستند، لکن همدل نمی‌باشند، فلذا شعار برای وحدت زیاد سر می‌دهند ولی در عمل خبری از وحدت میان آنان نیست.


در مکتب رهبر کبیر انقلاب اسلامی وحدت، همدلی و همزبانی دارای ارزش ذاتی بوده و از امور ضروری برای حفظ اسلام و پیشبرد انقلاب اسلامی و دست یافتن به اهداف عالی به حساب می‌آید.با این نگاه شعار وحدت و همدلی و همزبانی، اختصاص به یک سال خاص ندارد و این شعار برای همیشه و برای همه سال‌هاست؛ اگر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی سال‌جاری را با این عنوان نامگذاری کرده‌اند حتماً به دلیل طمع خاص دشمنان برای بهره‌گیری از شرایط کنونی ایران است. در چنین شرایطی توجه به وحدت و تلاش مضاعف برای همدل و همزبان شدن دولت و ملت، ضرورتی بیش از پیش پیدا می‌کند و این مهم برای همگان تکلیف‌آور می‌شود.


به هر حال وجدان سیاسی اقلیت و اکثریت باید بیدارتر و شادابتر از گذشته هدایتگر بوده و بر مدار منافع و وحدت ملی بچرخد و دولت و حاکمیت را در چنین شرایط حساسی بیشتر درک نموده و با همدلی و هم زبانی با دولت، در ایجاد آرامش و آسایش بیشتر جامعه مشارکت نمایند، امید است دولتمردان تلاشگر با تدبیر امور داخلی و خارجی، ضمن ایجاد همدلی و هم زبانی ملی و فراملی، میوه ی این همدلی و هم زبانی را بچینند و به حمایت مقام معظم رهبری و همفکری، هم یاری، همراهی، هم دلی و هم زبانی ملت غیور، شهید پرور و نجیب ایران اسلامی پاسخ شایسته ای بدهند. انشاءالله

اعتماد به یکدیگر، ترجمان همدلی و هم‌زبانی

عهد در لغت به معنای پاسداری و سرکشی کردن و حفظ چیزی می‌باشدو در اصطلاح به قراردادها و پیمان‌هایی که باید آنها را حفظ کرد و دقیقاً رعایت نمود عهد گفته می‌شود.مهمترین سرمایه یک جامعه اعتمادی است که افراد به یکدیگر دارند و هر چیزی که این اعتماد و همبستگی را تقویت کند، مایه سعادت و پیشرفت جامعه است و هر آنچه که به آن لطمه بزند، عامل شکست و بدبختی است.

سراسر دنیا با موضوع «اعتماد» درگیر هستند. برخی می توانند سطوح بالایی از اعتماد را ایجاد و حفظ کنند. با اینحال بسیاری در این کار موفق نیستند، بنابراین، همیشه چرخه های منفی و نزولی کم اعتمادی و عدم اعتماد ایجاد می کنند بحران شدید کم اعتمادی که در سراسر دنیا وجود دارد، با تاثیرات زیانباری که بر زندگی اجتماعی و رفاه مالی دارد، موسسات و شرکت های دنیا و روابط کاری و زندگی های شخصی را در کام خود می کشد. روابط و فرهنگ های با «اعتماد زیاد»، نه تنها باعث افزایش کامیابی می شوند، بلکه انرژی و شادی را نیز افزایش می دهند.
http://www.beytoote.com/images/stories/psychology/ra4-1891.jpg
کلمه ی "اصل" یا برخی "کدهای شناسایی خاص" در تبلیغات یا روی کالاهای مصرفی، فراوان دیده می شود. گویا این راهی است ناگزیر برای آن که تولید کنندگان بتوانند اعتماد مصرف کنندگان را به دست آورند. فروشندگان هم مصرانه در حال قبولاندن این نکته به مشتریانشان هستند که خدمات و کالایشان اصلی است. بارها از خود پرسیده ایم که چه مقدار از شنیده هایمان "راست" است. پرسشی که پاسخ به آن می تواند مناسبات انسانی در خانواده و اجتماع را به نحوی گاه برگشت ناپذیر تحت تاثیر قرار دهد.

در روزگاری که بازار مصرف انواع داروهای ضد اضطراب و یا تجویزهای مختلف برای آرامش در کنار انواع   کلاس های رنگارنگ مانند یوگا و مدیتیشن از تلاش های بعضاً نافرجام جامعه برای رسیدن به یک فضای امن ذهنی حکایت دارد به نظر می رسد رجوع به مفاهیم بنیادی در مناسبات انسانی و باز فهمی آن ها راهی مطمئن یرای اصلاح است و در زمره ی این مفاهیم، "اعتماد" اجتماعی است. مفهومی که به سبب اهمیت در تعالیم دینی بسیار مورد توجه قرار گرفته تا حدی که دروغ به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل آسیب به این سرمایه اجتماعی، در رأس گناهان کبیره قرار گرفته است.

این که بی اعتمادی و نگرانی های اجتماعی ناشی از آن می تواند تهدیدی قطعی برای سلامت روان جامعه باشد امری است که احتمالاً مقبول همگان است و تلاش برای رفع این آسیب وظیفه ای است که هر یک از ما برای حراست از امنیت خود و خانواده هایمان بر عهده داریم. اصلاح درک شخصی و اجتماعی از "مصلحت" و "منفعت" که درک اشتباه آنها به شیوع رفتارهای غلط و اعتمادسوز در جامعه انجامیده یکی از این تلاش های ضروری است. ما نیازمند مهربانی بیشتری نسبت به یکدیگریم آنچنان که رنج تسکین ناپذیر سردی و بی اعتمادی را به گرما و امنیت اجتماعی بدل سازد تا دیگر روایت های سالخورده از فضای شاید پر مهر سالهای دور در روستاها و شهرها، غبطه ها بر نیانگیزد.

راستی به کجا چنین شتابان! اینکه نمی توان جلوی تغییر در روش ها و امکانات زیستن را گرفت و یا گذشتن از ساختار سنتی و رسیدن به جهان مدرن پدیده ای ناگزیر در جهان ماست و اینکه بسیاری از مناسبات مبتنی بر اعتماد، به شکل سنتی قابل بازآوری نیست چندان محل اختلاف نیست. اما واقعیت آن است که اصل فضیلت رفتار مبتنی بر اعتماد و پرهیز از دروغ، ازلی – ابدی است و ناگزیر باید مبنای مناسبات نوین در جامعه ی امروز قرار گیرد. اصلی که بسیاری از ما برای رسیدن به منافع گذرای شخصی یا گروهی به راحتی به آن پشت پا می زنیم و با مصلحت اندیشی های ویرانگر، چشم بر زشتی "ناراستی" های اعتمادسوزمان فرو می بندیم. غافل از اینکه با هر عملی که به اعتماد شخصی و اجتماعی آسیب می زند در واقع فضا را برای خود نا امن می سازیم. سهم هریک از ما برای آغاز این موج تغییر ارزشمند اجتماعی، یگانه و بی جایگزین است. بیایید راحت تر، اعتماد کنیم و اعتمادآفرین رفتار کنیم و ایمان داشته باشیم که هر کس در هر کار نیکی پیشقدم باشد بیش از دیگران از آثار آن بهره می برد و این باوری است که حاصل آن قطعاً امنیت، رفاه و آرامش بیشتر برای همگان است. فراموش نکنیم که:

                              این جهان کوه است و فعل ما ندا              سوی ما آید نداها را صدا

http://www.myindustry.ir/images/stories/pics/trust-2.jpg
زیباترین و محکم‌ترین چیزی که میتواند ویرانیها را آباد کند اعتماد است و افسوس که از میان ما رفته است،کسانی‌ کمک میکنند و نگرانند که آیا این کمک به مقصد می‌رسد!و کسانی‌ در پی‌ یافتن فرد مطمئنی هستند که امانت خود را به او بسپارند تا به آسیب دیدگان برسد،راستی‌ اگر در جامعه‌ای اعتماد نباشد سنگ روی سنگ بند نمی‌‌شود و هیچ چیز به سرعت سرو سامان نمی‌گیرد،بیایید به یکدیگر اعتماد کنیم و به امانت یکدیگر خیانت نکنیم،بیایید دعا کنیم این خصلت شریف به جامعه ما برگردد،من،تو،او اعضا این جامعه هستیم ،اگر میتوانیم خودمان حامل امانتهای مردم باشیم و اگر نمیتوانیم امانت داران را بیابیم و وظیفه خود را انجام دهیم،دست در دست یکدیگر دهیم تا اعتماد دوباره به جامعه ما برگردد ،گمان نیک‌ ببریم و در عین حال برای به ثمر رسیدن این گمان نیک‌ تلاش کنیم. نقطه مشترک همدلی و همزبانی مد نظر رهبر معظم انقلاب اعتماد و درک متقابل است. همدلی و هم‌زبانی از منظر رهبری، صمیمیت و اعتماد داشتن به یکدیگر است و همکاری، انسجام، هم‌افزایی و به یکدیگر کمک کردن و اتحاد در حوزه‌های مختلف است که این‌ها ترجمان همدلی و هم‌زبانی است.  امید که بتوانیم در سال جدید با نگاهی نو ، همدلی و هم زبانی، به سوی فردایی آرام تر، مهربان تر و سرشار از امنیت و رفاه قدم برداریم.

روز کارگر و دغدغه‌های ناتمام

سرمایه اصلی صنعت کشور کارگران و کارکنانی هستند که با وجود مشکلات فراوان، با تلاش متعهدانه خود این مجموعه ها را از بحران خارج کردند. کارگران بازوان حرکت هر جامعه‌ای به سوی رشد، تعالی و شکوفایی هستند بی شک همه پیشرفت‌های حاصل در مسیر زندگی نشات گرفته از رشد و پویایی فکر و گسترش اندیشه‌ورزی است و در هر جامعه‌ای که از فرصت اندیشه و بازوی هنرمند کارگران بهتر استفاده شود توسعه و پیشرفت رونقی دو چندان خواهد یافت.


لیس للانسان الا ما سعی

کارگاه مهم‌ترین سنگر مبارزۀ کارگران با دشمنان اسلام و انقلاب است. سلاح کارگران، کار آنان است که از این سلاح باید براى تداوم انقلاب، گسستن کاملِ زنجیرِ وابستگى و در نهایت کسب استقلال اقتصادى استفاده شود. کارگران باید با افزایش تولید و بهبود کیفیت آن و با تلاش مستمر در جهت خودبسندگى صنعتى، میهن اسلامى را از بیگانگان بى‌نیاز کنند  کارگران باید با بینش اسلامى به مسائل کار و کارگرى بنگرند، تفاوت در توقعات و خواسته‌هاى صنفى نباید موجب جدایى بین اقشار مختلف شود و اخوت اسلامى را خدشه‌دار کند. مکاتب الحادى مى‌کوشند با استفاده از این امر، کارگران را به صورت طبقۀ جدا از امت اسلامى بشناسانند.(اولین پیام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به‌مناسبت روز کارگر)

از هنگامی که آدمی بر کره زمین پدید آمد، برای رفع نیازهای خود نیازمند کوشش بود. زندگی انسان بر محور کار می‌گردد و کار، تلاش انسان جهت حصول به هدف معین است. کلید گشایش هر استعدادی در درون  انسان کار است. کار بزرگ‌ترین و شاید زیربنایی‌ترین بخش زندگی انسانی است. چرا که از کار می‌توان به جوهره درونی افراد  پی برد و وقتی این جوهره‌های  درونی‌ آشکار شوند  و استعدادهای بالقوه به منصه ظهور  برسند می‌توان به وجود جامعه‌ای پویا امیدوار بود.مکاتب کوناگون بشری دیدگاه‌های مختلفی درباره کار داشته‌اند. در اندیشه یونان  باستان از آنجا که کار به بردگان اختصاص داشت فعالیتی تحقیرآمیز و پست شمرده می‌شد و این دیدگاه در آثار فلاسفه یونان نیز وجود دارد. بتدریج در قرون وسطا وحاکمیت کلیسا بر اروپا تشویق به انجام کار برای کسب درآمد به وجود آمد. با گذشت زمان در دوران رنسانس و شکل‌گیری عقاید جدید درباره‌ انسان و دین و دنیا‌، کار جایگاه و اصالت ‌خاصی یافت. در جهان‌بینی اسلامی‌، کار مفهوم ویژه‌ای ‌دارد و آثار آن تمام‌ صحنه هستی را می‌گیرد  و دنیا و آخرت‌ را به هم گره می‌زند‌.

دستانشان ترک برداشته، اما این ترک‌ها در طول سالیان طولانی یک لطف بزرگ برای آنها داشته و آن افزایش صبر آنها و ساختن کشور با همین دستان است.کارگران را می‌گویم، حال این کارگر می‌خواهد پدر من باشد یا شما فرقی ندارد همین دستان است که سال‌های سال موجبات ایستادگی ما در برابر زیاده‌‌خواهی‌های دشمنان را فراهم آورده است، جایی که پس از انقلاب بزرگ اسلامی ایران کشورمان با تکیه بر دستان توانمند نیروهای داخلی سعی در کاستن وابستگی در عرصه‌های گوناگون از جمله عرصه صنعت به سایر کشورها داشته استهر ساله روز اول می را روز جهانی کارگر نامگذاری می کنند و در مراسمی از کشور  ما در بنگاههای کارگری برگزار می شود اما آیا تاکنون به طور واقعی به حقوق کار  و کارگر رسیدگی شده است ؟ در فرهنگ اسلامی ما کار جوهره هر انسانی است و این جوهره با تعاریفی که که آنرا واجد وصف شرفتمندانه می کند خود نوعی عبادت محسوب می شود که این عبادت وقتی به تولید و ثروت منجر می شود امر پسندیده تلقی می گردد ؛ در علم حقوق نیز توجه ویژه ای به قانون کار و مفهوم کار شده است که حقوق کارگران نیز در آن لحاظ گردیده و مزد کارگر یکی از بخش های مهم آن است که دغدغه کارگر و کارفرما است .

کارگران موتور محرک اقتصاد هر کشور هستند و باعث شکوفایی جامعه می شوند کارگران در کنار کارفرمایان و دولت سه ضلع یک مثلث برای چرخش اقتصاد هستند و کارگران را می توان مهمترین ضلع این مثلث نامید که چگونگی گذران زندگی و جذب ایشان همواره در تمامی دولت ها محل مناقشه بوده است با ادغام وزارتخانه های کار و امور اجتماعی و رفاه اجتماعی به همراه تعاون بارقه های امید در ذهن کارگران زده شد که شاید قانونگذار و دولت توجه بیشتری به آنان خواهد داشت اما همچنان بر اساس قانون کار وظیفه تأمین اجتماعی را از دولت بر عهده کارفرمایان محول می کنند و این امر باعث ایجاد انحصار عرضه در بازار کار می گردد که این یکی از بزرگترین مشکلات کارگران است . تأمین اجتماعی نیازی است که هر انسانی در سنین کهنسالی و بازنشستگی به آن نیازمند می شود تا ثمره یک عمر زحمت و تلاش خود را ببیند که اکنون حصول آن مشکلاتی را به همراه دارد . پرداخت طلب سازمان تأمین اجتماعی از سوی دولت می تواند مرهمی بر دردهای کارگران باشد و تهمیداتی که در بیمه های تکمیلی نیز برای کاهش حق السهم کارگران امری تلقی می شود که کارگران سخت بدان نیازمند هستند .قراردادهای سفید امضاء که به همت والای دولت تدبیر و امید مشکل بزرگی در امور کارگران بوده اکنون تا حدودی مرتفع شده است و امیدواریم با درایت و حمایت دولت به طور کلی از جامعه کارگری رخت بربندد.

ایجاد شرایط و محیط کار ایمن و تعریف چارچوب های حقوقی مناسب و مجاز برای عقد قراردادهای کار از رسالت های قانون کار است که در کارگاهها بدان آن کمتر پرداخته می شود ، عده ای در شرایط ناایمن به کار می پردازند تا گذران زندگی کنند ؛ اگر قانونگذار قانون کار را به درستی ساماندهی کند از کوچکی حجم کارخانجات تولیدی بکاهد دیگر کمتر کسی به خود اجازه تأسیس کارگاههای ناایمن را می دهد قانونگذار و دولت وظیفه دارند از تعرض و دست اندازی به قانون کار جلوگیری کنند زیرا کارگران این قانون را یک ملجأ برای خود می پندارند و با تمامی ایراداتی که قانون کار دارد اکنون تنها حامی برای دستان پینه بسته کارگر است . ارتقای بهره وری با احساس امنیت و آرامش کارگر صورت می گیرد کارگری که نتواند ضرورت های زندگی خود را تأمین کند در محیط کار آرامش ندارد و به درستی نمی تواند به تولید محصول بپردازد و این معضل راندمان کاری وی را با کاهش محسوسی مواجه خواهد ساخت . رسیدگی به حقوق کارگران در نهایت جامعه را به سوی توسعه رهنمون می سازد و حرکت جامعه را به سوی شکوفایی اقتصادی سریعتر می کند زیرا کارگر دغدغه ای جز کار خود ندارد و بیرون از محیط کار آرامش و آسایش داشته و در داخل محیط کاری نیز با خاطری آسوده به کار مشغول می شود .

این آسودگی خاطر کارگر ، فساد را از محیط کارگری می کاهد زیرا کارگر نیازی به نگهداشتن انرژی خود برای کار دوم ندارد و حتی این دستاورد باعث کاهش فساد اداری نیز خواهد شد.در سال جاری که به فرموده مقام عظمای ولایت سال دولت و ملت ؛ همدلی و همزبانی نام گرفته شده امید است دولت تدبیر و امید در جهت بهبود وضعیت کارگران در کارگاهها و کارخانجات خدماتی ، تلاشی وافر داشته و اقداماتی را در راستای رفع دغدغه های معیشتی کارگران بردارد که این امر باعث دلگرمی کارگران و در نهایت باعث بهره وری می شود . به هر روی کارگران چشم انتظار حمایت های دولت در راستای احقاق حقوق و افزایش قدرت خرید خود با توجه به خط فقر و مشکلات تورمی بر سر راه معیشت خود هستند و همچنین امنیت شغلی در راه مسایل استخدامی و قراردادها نیز نکته ای مغفول مانده است که امنیت شغلی بهتر از یافتن شغل برای جوانان است زیرا وجود امنیت شغلی سبب آسودگی خاطر است و جوان می تواند به آهستگی به دورنمای خود پیشرفت را برای خود تصویر کند . این بارقه امید در ذهن کارگران زده نمی شود مگر با حضور تشکل های کارگری در رأس امور تصمیم گیری برای کارگران و تعامل وزارت تعاون ، کار و امور اجتماعی با این تشکل ها که از بدنه کارگران هستند . امید است در سال جدید شاهد پیشرفت در امور کارگری کشور باشیم .

کار در زندگی آدمی از اهمیتی اساسی برخوردار است و این امری معلوم و شناخته شده است. این اهمیت در تعالیم اسلامی به خوبی تجسم پیدا کرده و تبیین گشته است و همچون انگیزه ای مثبت و نیرومند، روح کوشش و تلاش را در افراد و گروه ها دمیده است. لذا بر پیشوایان اجتماع و مدیران ملت و مردان حاکمیت واجب است که برای فراهم آوردن کار برای بیکاران تلاش کنند چرا که بیکاری سبب فقر و بی بند و باری و سقوط اخلاقی است. همچنین لازم است از لحاظ کارگران جهات متعددی رعایت شود تا حقوق آنان در ترازهای مختلف چنان به ایشان برسد که به هدف های انسانی اسلام نزدیک باشد.

حرف آخر:

کار و تولید در هر کشوری بدست کارآفرینان و کارگران انجام می پذیرد و این دو قشر را می توان مکمل هم در امر تولید دانست که به منزله دو بال و بازوی تکمیل کننده هم عمل می کنند و با تولید و انجام کار در عرصه های مختلف بستر رفاه و آسایش را برای آحاد جامعه فراهم می نمایند . کارآفرینان و یا همان کارفرمایان با اندیشه و فکر و ایده خود صنعت و حرفه ای را شروع و کارگران عزیز به کمک آنان آمده، کار را ادامه و به سرمنزل مقصود می رسانند، بنابراین هر دو در به ثمررساندن و تولید محصول نهایی شریک هستند که هم اجر دنیوی و هم اجر اخروی دارد. 

حاصل زحمت و تلاش این دو گروه فعال جامعه، تولیداتی است که در جهت خودکفایی و تامین نیازهای افراد جامعه به بازار عرضه می شود که این خدمات واقعاً افتخار مردم آن کشور محسوب می شو همدلی و همزبانی بویژه در سالی که به همین عنوان از سوی رهبر معظم انقلاب نام نهاده شده است، زمینه ساز ایجاد فرهنگ صحیح و غنی کار در جامعه اسلامی شود و راه را برای ایجاد یک جامعه اسلامی خلاق و فعال و الگو برای سایر ملل مبدل سازد.  همه افراد جامعه مشغول فعالیت و کار هستند و بنوعی می توان همه را کارگر نامید. اما گروهی هستند که فعالیت بیشتری در راه سازندگی ایران عزیز اسلامی دارند که در واقع به آنان کارگر اطلاق می شود که انتظار می رود در چنین زمان سخت و طاقت فرسا هم دوش کارآفرینان و سرمایه گذاران عرصه کار و تولید، تلاشهای خود را استمرار بخشیده و انشاء ا... تعالی راههای سخت را هموار نمود،تا آبادانی میهن عزیز فراهم شود.

بی‌شک کارگرانی که همواره در طول سالیان اخیر به عنوان یکی از ستون‌های اصلی نظام ایفای نقش کرده‌اند نیازمند تکریم بیشتر و فرهنگسازی مناسب برای ارائه خدمات به این قشر هستندامیدواریم گذر ما بر نقش موثر کارگران در کشورمان که بخشی موثر از جامعه و به تعبیر رهبر معظم انقلاب ستونی از انقلاب را تشکیل می‌دهند تلنگری باشد تا به امنیت شغلی و وضعیت اجتماعی این قشر زحمتکش کشورمان توجه بیشتری شود. دیدن کارگران و تاثیرگذاری آنها در جامعه را شاید بتوان ساده‌ترین کار برای مسئولان دانست کارگرانی که همواره در طول سال‌های پس از انقلاب با حضور همیشگی شان در صحنه، وفاداری خود به نظام و انقلاب را اثبات کرده‌اند این روزها نیازمند توجه بیشتری هستند.

فاطمه(س) الگوی زنان خردمند و پاکدامن

بسیار اتفاق می افتد که شخص بزرگواری به شهادت می رسد یا رحلت می کند و پس از مدت کوتاه یا بلندی سیره و روش زندگانی او یا تغییر میکند و یا اصلا فراموش می شود اما بسیار نوادر وجود دارد که یک روش زندگی دارای پایه واساس محکم بنا میکنند که تا قرنها می شود نمونه واقعی برای استاندارد زندگی.

نام مبارک آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) است و برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه و مرضیه، نیز ذکر شده است.فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده است و علت این نامگذاری طبق احادیث نبوی، آن است که: پیروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند.کودکی خویش را در خانه شخص اول اسلام یعنی پیغمبر برگزیده‌ای که تحت تربیت مستقیم پروردگار جهان قرار داشت طی کرد. دوران خانه‌داری و بچه‌داری را در خانه دومین شخصیت ممتاز اسلام یعنی علی بن ابی طالب (ع) گذراند در این دوران کوتاه دو پسر معصوم یعنی حسن (ع) و حسین (ع) را تربیت کرد و دو دختر شجاع و فداکار مانند زینب و ام‌کلثوم به جامعه تحویل داد.سیزدهم جمادی‌الاول به قول‌های مختلفی مصادف است با شهادت حضرت فاطمه(س)؛ البته قول‌های دیگری نیز وجود دارد و وجود این اقوال، سرّی از اسرار الهی است.در ارتباط با روز شهادت یا فاصله شهادت حضرت زهرا(س) با ارتحال پیغمبر(ص) میان شیعه و سنی، همچنین میان خود شیعیان اختلاف وجود دارد. منابع اهل تسنن عموماً این مدت را ۶ ماه پس از ارتحال پیغمبر(ص) نقل می‌کنند و معتقدند که آن حضرت(س) پس از پیامبر(ص) ۶ ماه در قید حیات بودند، در حالی که در منابع شیعه، مشهور دو قول است که یک ۷۵ روز و دیگری ۹۵ روز بعد از ارتحال حضرت خاتم (ص). که بر این مبنا در حقیقت ۱۳جمادی الاول و ۳ جمادی الثانی را ذکر می‌کنند.

فاطمه کیست هنوز جمله معروف دکتر علی شریعتی هست که می فرماید فاطمه فاطمه است این ذات واقعی حضرت زهرا است که فاطمه است یعنی پاک وطیب و جدا از بقیه کسی که ظاهری عجیب و غریب ندارد نه آراتیشگاهی ونه تیپ خاصی و نه پوشیه و رقه و نه....یک دختر زشت با موهای ژولیده که حتی میشود موضوع تمسخر کفار علیه پیامبر و ابتر لقب میگیرد ولی ناگهان خداوند لقب کوثر به او می دهد!

انا اعطیناک الکوثر:کوثر چشمه ای جوشان وخروشان است که همیشه جاری است و آب فراوانش هرجایی برود برکت و حاصلخیزی دارد چگونه این دختر سیاه میشود کوثر؟با عقل و خرد جمعی بشری امکان ندارد!! موتور تاریخ همیشه روشن است و چرخهایش می چرخد و کم کم جلوتر می رود فاطمه بزرگتر می شود وکمی زیبا البته چون می شود دختر پیامبر به قول امروزی ها دختر اسم و رسم دار هرچه سیبیل چرب در شهر است به خواستگاریش میروند جواب نه پیامبر بلند است پیامبر بیرون شهر سراغ جوانی نیرومند اما فقیر به نام علی می فرستد که اتفاقا تنها علاقه مند واقعی بوده است با فروش یک سپر زوار در رفته بساط جهاز و عقد و عروسی جور می شودعلی؟!!!فاطمه؟!!! پدر علی که از گرسنگی نا نداشت کفش پایش کند پسرس میشود داماد پیامبر اسلام ؟!!!!تاریخ جلوتر میرود و تولد فرزندان خودش گواهی دیگری است

امام حسن : خودش مجموعه ایی از یک تاریخ مستقل بشری است تنهاترین عدلی که در مدینه موجود است ونقاق و دورویی و خود فروشی نزدیکانش اورا شهید میکند اما تمام حسن وتمام نمی شود امام حسن مجتبی می شود و بعد وقایع تاریخی توطئه ها و نیرنگها و مبارزه ها بر علیه این نیرنگ ها بر این اساس است امام حسین (ع): یک رویداد مهم تاریخ ساز است با شاخه های متعدد در هر زمان و در هر مکان درخت تنومند رشد و بالندگی تفکر آزادگی و آزادی خواهی در جوامع انسانی است تک تک امامان بعد از امام حسین برهمین اساس راهنمای مردم بوده اند و دست آخر حضرت مهدی((عج))  که که او و ظهورش بر اساس قیام خون بر شمشیر یا عدالت بر علیه ظلم است

زینب: زینب خود علی است علی در شام بر علیه یزید و معاویه سخن میگوید او خودش نخستین زن پیامبر است که پیام رسان یک حادثه تاریخی است زینب  دختر همین مادر است اگر سجاد و باقر و صادق و کاظم و رضا و جواد و علی النقی و امام عسکری و قائم برحق امام زمان علیهم السلام هم اضافه کنیم تا اینجا ختم نخواهد شد!!!پس چگونه است که می گویند حضرت فاطمه غریب پهلو شکسته است؟ فاطمه ملکه عدالت و گسترش آزادگی در جهان است  فاطمه مادر تمام عصیان های تاریخ بشری بر ضد ظلم وجور و بندگی و ستم وجهل است

فاطمه ستون اصلی دانشگاه کربلاست

فاطمه تنها در سه فعالیت سیاسی مهم حضور داشته اشت که هر سه در تمام منابع شیعه و سنی ثبت‌ شده‌ است هر چند به روایات متفاوت مشارکت‌ داشته‌ است. نپذیرفتن محافظت از ابوسفیان پس از فتح مکه، دفاع شهامت‌مندانه او از علی(ع) پس از وفات حضرت محمد(ص) و مخالفت با انتخاب ابوبکر به عنوان خلیفه و منازعات خشن با عمر، ادعای مالکیت وی بر اموال پدر و به چالش کشیدن ابوبکر بخصوص در مورد فدک و سهم خیبر که کلاً توسط ابوبکر پذیرفته نشد. بر خلاف زاهدان که امور دنیا را به کناری می‌نهند هم منابع تاریخی و هم منابع دینی مشارکت فعال حضرت فاطمه(س) در منزل و در اجتماع را ثبت کرده‌اند. دانش حقوقی حضرت و عدالت‌جویی او نشانه حضور وی در امور اجتماعی است.

فاطمه الگوی حقیقی یک زن است زنی که یا اسیر پوشیه و رقه بند است یا اسیر آغوش هوس آلود مردان وچشمان بی شرمشان او از یک انسان اسیر و نالایق یک انسان هوشمند و متفکر و درست اندیش می سازد زن باید یک الگوی مناسب داشته باشدالگوی لباس که چشمان شهوت آلود میطلبدنتیجه تصویری برای شهادت حضرت فاطمه کفش که جذابیت جنسی دارد وبس آرایش که خود میشود تن خواه مردان!!!!پس این زن چه باید بشود کدام راه ناجی اوست برود گوشه ایی عزلت بگیرد و دعا بیخواند؟برود شصت متر پارچه دور خود بپیچد تا نامحرم اورا نبیندپوشیه بزند تا.....

مطمئنا حضرت فاطمه (س) با خرید تخم مرغ شانسی امام حسن حسین را تربیت نکرده است و مطمئنا زینب ودر خانه یک الگوی انسانی دیده است که زینب شده است پس این الگو چه کسی بوده است؟علی(ع) او یا جنگ و جهاد بود یا شرکت و رفع و رجوع امور مسلمین اصلا خانه نبود همان یک نفر فاطمه است که معلم تاریخ هم هست بله استاد تاریخ!!! که تاریخ را بلغور نمیکند خورد دانشجویانش بدهد دانشجوی تاریخ ساز پرورش می دهد وتاریخ نامجدود تربیت که هزاران سال نیازی به آپدیت ندارد!!پس فاطمه ایی که من میشناسم با فاطمه شما فرق دارد حال به مجالس بروید بیاندیشید که 12 ماه هم دهه گرفتن برایش کم است! چون فاطمه ایی است فاطمه وار با الگویی فاطمی!!

نقد منصفانه و حمایت مشفقانه


دین اسلام،‌ آیین مورد پسند و برگزیده خداوند برای سعادت تمام انسانها و جوامع بشری در جهان است؛ و مسلمانان؛ امتی هستند که خداوند متعال از طریق خاتم پیامبران، حضرت محمد مصطفی صلّی الله علیه وسلم، آنان را صاحب و حامل رسالتی عظیم کرده است؛ این رسالت عبارت است از این که امت مسلمان، خیرخواه همۀ انسانها و جوامع بشری باشد و آنان را بسوی پروردگار و رسولش، ایمان به آخرت، سعادت و خوشبختی حقیقی، زندگی پاک و ستوده و مکارم اخلاق فرابخواند و از کفر و شرک، گمراهی و زندگی ناشایسته و نکوهیده،‌ و منکرات و راذایل اخلاقی بر حذز بدارد. همچنین امت اسلامی و ظیفه دارد برای ادای هرچه بهتر این رسالت عظیم و ابلاغ این دعوت نجات بخش، از همۀ راه ها و ابزارهای ممکن و مشروع استفاده کند. امت اسلامی گواه است که دعوت گران مسلمان از صدر اسلام تا عصر حاضر، همواره در عرصۀ دعوت اسلامی فعال و کوشا بوده و از راه ها و ابزارهای لازم برای ادای رسالت شان استفاده کرده اند.

یکی از ابزارهای که در یکی دو قرن اخیر، همچون پلی ارتباطی بین افراد جامعه و مردم جهان عمل کرده و روز به روز بر تأثیرگذاری آن افزوده شده و پیشرفت و توسعۀ گسترده ای را به خود دیده است، ابزار «رسانه» است. جهان امروز به کمک رسانه های جمعی مشابه یک دهکده شده و ساکنان آن خیلی به هم نزدیک شده و منافع و مضارشان با یکدیگر گره خورده است. این عصر را عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات نیز می نامند؛ از این رو، هیچ فرد یا جامعه ای نمی تواند از اوضاع دیگران بی خبر و نسبت به آن بی تفاوت باشد و تحت تأثیر قرار نگیرد . نقش رسانه ها بر هیچ کس پوشیده نیست ؛ رسانه ها در شکل گیری احساسات و انگیزه ها و حتی شکل دادن به اوضاع و شرایط تأثیر گذارند، کمک می کنند که آدمی به درک تازه و متفاوتی از وضع خود و جهان پیرامونش دست یابد؛ به توده ها خط می دهند و چشم انداز های نو و زمینه های پیشرفت و شکوفایی را برای آنان ترسیم می کنند.

در دنیایی امروزه که با پیشرفت تکنولوژی اشخاص هر روزه در معرض بمباران پیغام ها قرار می گیرند، ارتباط با هر شخص به صورت خاص یعنی ارسال پیام های متفاوتی برای هر گروه خاص از مردم در ارتباط عمومی یکی از مهمترین شیوه هاست.  اگر قرن ۱۹ را قرن استعمار، و قرن ۲۰ را به یک معنای نظامی گری بدانیم قرن ۲۱ را باید قرن رسانه نامید. امروزه هویت یک ملت با هویت رسانه ای آن گره خورده و تمامی مناسبات بین المللی تحت تأثیر رسانه ها قرار دارد. رسانه یکی از مکانیزم های اثرگذار در جهت دهی فکری جامعه و مردم می باشد و عرصه ی رسانه و مطبوعات عرصه شریف و مورد احترامی است، لذا الزامی و ضروری است که در قدم اول اصحاب رسانه به این جایگاه ارزشمند و مهم اجتماعی و مقدس توجه جدی داشته باشند و بدیهی است که تلاش و قلم فرسایی در عرصه کار رسانه ای باید در نهایت دقت و تعمق صورت بگیرد.رسانه ها باید در جهت تنویر افکار عمومی مردم که یکی از ضروری ترین برنامه های رسانه ای است بطور جدی بکوشند و عمل کنند.

برای شناخت تأثیرات سواد رسانه‌ای بر توسعه و به‌ویژه توسعه اجتماعی، لازم است ابتدا شناخت نسبتاً کاملی از مؤلفه‌های آن کسب کرد. باید دانست که از لحاظ نظری نیز، افراد باسواد رسانه‌ای، در برابر اطلاعات رسانه‌ای، آسیب‌پذیری کمتری دارند. زیرا پیامهایی را که به منظور تأثیرگذاری بر آنها طراحی و ارسال می شود- در سطوح مختلف- مورد شناسایی قرار می‌دهند. با آگاهی یافتن نسبت به چگونگی ایجاد اطلاعات توسط رسانه‌ها و خصوصاً اینترنت، حتی کودکان نیز قادر خواهند بود، در دنیایشان خودمختاری بیشتری داشته باشند آموزش سواد رسانه‌ای، باعث بالا رفتن سرعت توسعه ی اجتماعی در جوامع (خصوصاً جوامع در حال توسعه) می شود. داشتن این مهارت برای تمامی شهروندان و افراد یک جامعه لازم و ضروری است. بنابراین سیاست‌گذاران باید تمهیداتی بیاندیشند تا از طریق بالا بردن سطح سواد رسانه ای مردم، شاخصهای توسعه نیز به عنوان جزئی اساسی از زندگی هر شخص رشد کنددر واقع هدف سواد رسانه‌ای این است که به مردم کمک کند تا به جای آنکه مصرف‌کنندگانی فرهیخته باشند، به شهروندانی فرهیخته تبدیل شوند. بنابراین به دنبال راهی در جهت امتداد دادن مردم‌سالاری در جامعه‌ای است که مفهوم مردم سالاری به طور مبسوط، تعریف و نوشته شده باشد. (بصیریان، 1385،ص 36) به طور خلاصه، سواد رسانه‌ای چیزی بیشتر از تجزیه و تحلیل پیام ها است و به درکی نسبت به چرایی وجود پیام ها در جایی خاص بر می‌گردد.

قدرت تشخیص قوی یک نعمت خدادادی است که عوامل یک خبرگزاری خوب بایستی از آن بهره مند باشند.  قدرت تشخیص قوی هم در مسائل علمی و هم در مسائل سیاسی و اقتصادی باعث موفقیت خواهد شد  همچنین قدرت تشخیص قوی موضوعات می تواند در جهت گیری صحیح یک خبرگزاری تاثیرگذار باشد. امروز علاوه بر پیام رسانی و رعایت اصل واقع نگری در عرصه خبر، اطلاع رسانی نیازمند قدرت تحلیل است و خبرنگار بایستی بتواند آنچه را تحلیل می کند به خوبی بیان کرده و بنویسد. ک خبرگزاری بایستی از اعتبار برخوردار باشد و اعتبار یک خبرگزاری به داشتن صداقت، امانت و درستی و خط مشی ثابت است مسئولین استانی خبرگزاری ها بایستی از اعتبار کاری و اجتماعی برخوردار بوده و کار در خبرگزاری را وسیله ای برای امرار معاش خود ندانسته بلکه آن را یک رسالت دانسته و این رسالت را بخوبی دنبال کنند. خبرگزاری ها بایستی از گرایش های تند سیاسی و افراطی که برای جامعه مشکل آفرین هستند به دور باشند.

برای موفقیت در این زمینه، همچنین لازم است نیات و انگیزه های خداجویانه و خیر خواهانه و در راستای بیداری اسلامی و خدمت به جامعۀ انسانی شود؛ زیرا تا نیت و انگیزه درست نباشد، نه اجر و پاداشی به کسی می رسد و نه موفقیت مطلوبی در کار به دست می آید کسانی که وارد این عرصه می شوند، باید در راستای اتحاد و همبستگی، احترام متقابل، و تقویت اخلاق و انصاف در جامعه تلاش کنند و از ترویج تفرقه و گروه گرایی، ایجاد نفرت و بد بینی، و بی اخلاقی و بی انصافی پرهیز کنند همه ارتباط برقرار می کنند اما این که یاد بگیرید چطور خوب ارتباط برقرار کنید نیازمند داشتن مهارت است. برای این که در کار و تجارت موفق شوید (یا هر عرصه دیگر از زندگی)، باید بتوانید مهارت های ارتباطی را خوب یاد بگیرید. برای بعضی ها ارتباط برقرار کردن ساده است. بعضی ها ذاتاً استاد ارتباط برقرار کردن هستند و اعتمادبه نفس بسیار زیادی برای اینکار دارند. اما بقیه چطور یاد می گیرند که با دیگران ارتباط برقرار کنند در این جا به 7 راهکار برای ایجاد ارتباط موفق اشاره می کنیم.

اعتماد به نفس

مهارت های مردمی خوب با اعتماد به نفس شروع می شود. وقتی کسی اعتماد به نفس داشته باشد خیلی خوب معلوم می شود. اعتمادبه نفس مثل آهن ربایی بقیه را به سمت شما می کشاند و رفتارهایتان نشان می دهد که ارزش صرف وقت و تلاش را دارید. وقتی حس قوی نسبت به خودتان داشته باشید، خیلی سریع از گپ کوتاهی که با کسی دارید گذشته و فرصتی در اختیارتان قرار می دهد که بتوانید بدون اتلاف وقت به قلب رابطه دست یابید.وقتی می خواهید رابطه ای موثر داشته باشید، یکی از مهمترین قوانینی که باید رعایت کنید این است که مستقیم به چشم های طرف مقابل نگاه کنید. کسانی که اعتماد به نفس کافی ندارند از ارتباط چشمی خودداری می کنند. خودداری از ارتباط چشمی نشان دهنده عدم علاقه یا بدتر از آن عدم صداقت است. وقتی دو نفر با هم ارتباط چشمی برقرار می کنند، ارتباطی موثر شکل می گیرد. ارتباط چشمی با حرف هایی که می زنید هم اعتبار می بخشد.

علاقه نشان دهید

خیلی ها مرتکب این اشتباه می شوند که زیاد درمورد خودشان حرف می زنند. هیچ چیز بدتر از لاف زدن درمورد خود، یک ارتباط را خراب نمی کند. یکی از بهترین راهکارها برای این که یاد بگیرید چطور با مردم ارتباط برقرار کنید این است که به جای این که آن ها را مجبور کنید به حرف هایتان گوش دهند، از آن ها بخواهید درمورد خودشان حرف بزنند. این باعث می شود طرف مقابل احساس راحتی بیشتری کرده و اعتمادبه نفسش بالا رود. همچنین موقعیتی ایجاد می کند که فرد مقابل هم همین کار را برای شما بکند و به حرف هایتان گوش دهد.

هنرمندانه سوال بپرسید

یکی از سریع ترین راه ها برای شکستن قفل سکوت پرسیدن سوال هایی است که به توان آن ها را خیلی راحت با بله یا خیر جواب دارد. با پرسیدن سوالی که به یک جواب با جزئیات بیشتر نیاز هست، فرد مقابل باید توضیح بیشتری بدهد و اطلاعاتی که دارد را در اختیارتان بگذارد.بخشی از ارتباط موفق یاد گرفتن این است که سوالاتی را مطرح کنید که فرد مقابل را به فکر کردن وا دارد. یک چیز به دیگری منتهی می شود و در مدت کوتاهی داستان هایی بین دو طرف منتقل می شود و یخ رابطه می شکند.آب و هوا را فراموش کنید و بحث را از سیاست و مذهب هم دور کنید. درمورد لباسی که طرف مقابلتان پوشیده است نظری بدهید. البته باید سعی کنید که طرفتان را با سوالاتتان بمباران نکنید. این باعث می شود فرد معذب و خسته شود. یادتان باشد مکالمه را نباید به بازجویی تبدیل کنید.وقتی می خواهید اسم کسی را بپرسید، فورا آن را تکرار کنید. بلند گفتن یک اسم کمک می کند بهتر در خاطرتان بماند. از اسم طرف مقابلتان در طول مکالمه استفاده کنید و لبخند زدن هم فراموش تان نشود.

دو بار گوش کنید، یک بار حرف بزنید

می گویند به یک دلیلی خدا دو گوش و یک دهان به شما داده است. دلیل آن این است که باید دوبرابر آنچه که حرف می زنید، گوش دهید. درارتباط با مهارت های مردمی، این یعنی وقتی فرد مقابلتان صحبت می کند، باید همه توجهتان را به او بدهید. نباید غرق این فکر شوید که بعد از آن شما چه باید بگویید یا بعداً چه اتفاقی می افتد یا هر فکر بی ارتباط دیگری. تمرکز کنید، اطلاعاتی که ارایه می شود را جذب کرده و راهی برای دنبال کردن صحبت او با پرسیدن یک سوال مرتبط با موضوع پیدا کنید.در چیزهایی که طرف مقابل تان علاقه دارد، علاقه نشان دهید و اگر موضوع بحث چیزی است که هیچ از آن نمی دانید، می توانید از آن به نفع خودتان استفاده کنید. اطلاعات بیشتر در مورد آن موضوع کسب کنید. اعتراف کنید که برایتان موضوع آشنایی نیست و از او بخواهید که بیشتر درمورد آن با شما حرف بزند. مردم دوست دارند چیزهایی که می دانند را با بقیه درمیان بگذارند و این اعتماد به نفس آنها را خیلی بالا می برد. وقتی موضوع مورد علاقه طرف مقابلتان را پیدا کردید، دیگر هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت.

توانا بود هرکه دانا بود

ارتباط موثر و موفق با دانش شروع شده و خاتمه می یابد. کسانی که مسافرت می کنند، مطالعه می کنند یا از جریانات روز باخبرند برای هم صحبتی فوق العاده اند. هرچه فردی تجربیات بیشتری از زندگی داشته باشد، بهتر می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند.کسانی که مسافرت می کنند توانایی این را دارند که فرهنگ ها و مردمان دیگر را بهتر درک کنند و آن هایی که زیاد مطالعه می کنند، درمورد همه موضوعات اطلاعات کافی دارند و می توانند خود را با هر مکالمه ای تطبیق دهند. شخصی که در فعالیت های مختلف شرکت دارد، مطمئنا می تواند با افراد دیگر وجه اشتراک پیدا کرده و مکالمه را به جریان بیندازد.

ریسک کنید

عزت نفس هم معنای اعتماد به نفس است و حتی با وجود طرد شدن، عزت نفس یک شخص هیچ تغییری نمی کند. بیشتر وقت ها افراد بخاطر اینکه از طرد شدن واهمه دارند، از فرصت ها استفاده نمی کنند. طرد شدن باعث می شود فرد احساس حقارت کند. در واقعیت، طرد شدن عزت نفس فرد را تغییر نمی دهد. شما همان فرد باقی می مانید، به همان اندازه ارزشمند و مهم که قبل از شروع مکالمه بودید.هیچ کس نمی تواند عزت نفس شما را بگیرد. فقط خودتان هستید که می توانید این کار را بکنید. طرد شدن تازمانی که اتفاق نیفتاده است یک توهم است، چرا باید وقتتان را نگران این که اگر این اتفاق بیفتد یا آن اتفاق بیفتد هدر دهید؟ از فرصت استفاده کنید و برای آنچه که می خواهید دست به تلاش بزنید. تنها راه یاد گرفتن ارتباط با دیگران از طریق تمرین کردن میسر است.

کم کم شروع کنید

یاد گرفتن این که چطور با آدم ها ارتباط برقرار کنید زمان می برد و هرکس با سرعت مخصوص خودش پیشرفت می کند. کم کم شروع کنید؛ سعی کنید هربار با یکی از این نکات آشنا شوید. در پایه، یک ارتباط خوب با اعتماد به نفس شروع می شود و این رشته ای است که همه چیز را به هم وصل می کند. هر آشنایی کمک می کند اعتماد به نفستان بالاتر رود و تجربیاتتان متفاوت تر شود. یک جای خوب برای تمرین کردن این مهارت های مردمی محل کار است. وقتی صحبت کردن با همکارانتان راحت تر شد، سعی کنید با افرادی از رتبه های بالاتر مثل مدیرانتان صحبت کنید. در زمان کوتاهی، مهارت هایی که یاد گرفته بودید در شما نفوذ کرده و دیگر نیاز به فکر کردن هم ندارد.

هیچ کس تابه حال نگفته است که حرف زدن با آدم ها کار ساده ای است. برای بعضی ها، به دست آوردن اعتمادبه نفس لازم برای شروع مکالمه، قدم بزرگی است. این ممکن است سخت ترین مرحله کار باشد اما وقتی اولین قدم را برداشتید، بقیه آن راحت تر خواهد شد. به خودتان ایمان داشته باشید و بدانید که شما به اندازه طرف مقابلتان باارزش هستید. ارتباط موفق و موثر مهارتی است که همه باید داشته باشند زیرا رمز رسیدن به موفقیت و پیشرفت در جوانب مختلف زندگی است.

برای اینکه پایه هلای محکمی در ارتباط رسانه ای داشته باشیم چه باید کرد؟ اگر که هم نتوان در یک جمله به این سوال پاسخ داد ولی می توانم در راهنمایی که در زیر شرح آن می آید قدمی جهت موفقیت شما برداشته باشم. با تمام اینها این نکته را باید اضافه کنم که منصوبان رسانه ها را نه با پیغامهایی که می رسانید، به تنهایی با قدرت اغناگری آن، نه با یکسری تکنیک های خاص خودتان می توانید قانع کنید

کارزار رسانه ای چیست
برای کارزار رسانه ای و فعالیت های مرتبط با آن تعاریف بسیاری شده است. برخی از شایع ترین های آن به شرح ذیل می باشد:کارزار رسانه ای صحبت کردن درباره یک موضوع و جلب توجه اجتماع به سمت آن و هدایت تصمیم گیرندگان به سمت یک راه حل مناسب است. کارزار رسانه ای شناسایی مشکل و قراردادن آن در دستور کار و یافتن راه حل مناسبی برای آن مشکل و ایجاد محیطی حمایت گر جهت انجام راه حل است.کارزار رسانه ای می تواند شامل فعالیت های کوتاه مدت و اختصاصی جهت رسیدن به اهداف طولانی مدت باشد.کارزار رسانه ای مجموعه ای از فعالیت هایی است که در جهت تغییر سیاست ها و برنامه ها در هر جایگاهی انجام می شود.کارزار رسانه ای به معنای همکاری با سایر مردم و موسسات جهت ایجاد تغییر می باشد.کارزار رسانه ای شامل تغییر اهداف راهبردی در سطح محله ای، استانی، ملی و بین المللی است.به طور خلاصه کارزار رسانه ای تلاشی است برای ایجاد تغییر و فقط شامل یک فعالیت محدود نمی شود بلکه مجموعه ای از فعالیت ها، گزارش ها و اتفاقاتی است که در کنار هم و با یک سلسله  مراتب خاص ارائه می شود.کارزار رسانه ای باید آنقدر گستردگی داشته باشد که باعث ایجاد تفاوت شود ولی در عین حال باید به قدری قابلیت مدیریت داشته باشد که بتوان در کوتاه مدت، نتایجی حاصل نمود. همچنین باید پایه ای برای فعالیت های اطلاع رسانی بعدی باشد.

راهبرد کارزار رسانه ای

کارزار رسانه ای براساس شناسایی مشکل و یافتن راه حلی برای برطرف نمودن آن مشکل طراحی می شود.یک برنامه کارزار رسانه ای هنگامی می تواند موفق باشد که مشکل شناسایی شده باشد، راه حل ها مورد قبول واقع شده باشد و خواسته ای جمعی جهت تغییر وجود داشته باشد.این اتفاق باید در مقطع زمانی کوتاهی اتفاق بیافتد.کارزار رسانه ای باید براساس اهداف سازمان شما طراحی شده باشد و باید اهداف آن واضح و شفاف باشد. محتوای کارزار رسانه ای باید خوب مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته باشد و به طورمناسبی برنامه ریزی شده باشد. در هر مرحله از انجام کار باید منابع نیروی انسانی و مالی جهت موفقیت، مشخص شده باشد.در کارزارهای رسانه ای جامع بودن و بازاریابی دو عامل مهم در تحریک مردم و تأثیر بر آنان است. هنگامی که شما تحقیق و تحلیل خود را انجام دادید باید راهبردی شفاف جهت برقراری ارتباط را تنظیم نمایید.برقراری ارتباط، کلید اصلی راهبرد های کارزار رسانه ای می باشد. مردم باید شما ، برنامه شما و آنچه شما انجام می دهید را بشناسند، همچنین اینکه چرا باید از شما و برنامه شما حمایت کنند.

یک برنامه موفق اطلاع رسانی باید نیمرخی از چگونگی برقراری ارتباط با مردم تنظیم نماید. راهبرد های مناسب برقراری ارتباط، شما را از دریافت پیام و اطلاعات مناسب توسط مخاطب مطمئن می سازد. پیام عنصر کلیدی است که شما می خواهید مردم از آن مطلع شوند و با آن موافقت نمایند.پیام با شعار تفاوت دارد. معمولاً شعار خلاصه شده پیام است. به طور مثال پیام «ما می توانیم فلج اطفال را تا سال ۲۰۰۸ ریشه کن کنیم»  این پیام در شعار به این شکل خلاصه می شود: «فلج اطفال را از بین ببرید» معمولاً پیام شامل چند جمله است که می تواند دیدگاه اصلی شما را توضیح دهد. این متن باید پایه و اساس تمام وسایل ارتباطی از جمله پوستر، پمفلت، سخنرانی ها، مشاوره ها و جلسات باشد.تمام افرادی که در کارزار رسانه ای دخیل می باشند باید محتوای پیام را متوجه شده ، سعی کنند افراد را قانع کنند. یک سخنرانی خلاف پیام شما در رادیو یا تلویزیون می تواند باعث تخریب کارزار رسانه ای شما شود

عوامل مهم موفقیت در کارزارهای رسانه ای

تعامل موثر با رسانه ها، عامل مهم در دستیابی موفقیت یک کارزار رسانه ای است.
اشتباهات رسانه ای جهت تدوین محتوای رسانه ها شناخته شود.
تمامی اتفافات و ملاقات ها را پیگیری نمایید. تمامی رسانه ها هزینه های خاص خودشان را دارند و انتظار نداریم که تمامی اخبار و اتفاقات از یک رسانه منتقل شود بلکه معمولاً آنچه را که مورد توجه خودشان است را منعکس می کنند. مطمئن شوید که اطلاعات رابه طور دقیق از شما دریافت کرده اند و آنرا به طور دقیق منتشر کرده اند. حتی بهترین خبرنگاران نیز ممکن است اشتباه کنند.

تا آنجا که می توانید با رسانه ها ارتباط ایجاد نمایید. اعتماد و ارتباط مناسب دو عامل مهم در همکاری با رسانه ها هستند. به آنها اطلاعات درست و مناسب بدهید و به آنها درکارشان کمک کنید؛ سعی کنید این ارتباط فقط با افرادی که اشتراک نظر دارید، نباشید بلکه ارتباط با افرادی که نظراتی متفاوت از نظرات شما دارند نیز می توانند کمک کننده باشند.    پیام های کوتاه و شفاف ارایه دهید تا از خطر تغییر به دور باشند زیرا بسیاری از فعالیتهای رسانه ای احتیاج به پیام های کوتاه و شفاف دارند. معمولاً روزنامه نگاران در فرایند انتقال و ترجمه، پیام ها را رقیق تر می کنند زیرا از انتقال دقیق پیام شما در رسانه ناتوانند.داستان بگویید. اطمینان حاصل نمایید که اطلاعات شما به طور مناسبی به مخاطب عام می رسد و آنرا درک می کند.داستانی را ایجاد کنید که می تواند پایان غم انگیزی داشته باشد. رسانه ها معمولاً بعد دراماتیک و جدال آمیز را بیشتر می پسندند و معمولاً به وقایعی توجه دارد که در آن تعارض وجود دارد.تا آنجایی که ممکن است اطلاع رسانی رسانه را هنگامی انجام دهید که تحت الشعاع اتفاقات دیگر اجتماع قرار نگیرد در این شرایط رقبای شما کمتر و فضای بیشتری برای اطلاع رسانی دارید.

معمولاً نسبت به رسانه پاسخگو باشید. چیزی به عنوان «هیچ نظری ندارم» وجود ندارد. البته این مسئله به این معنا نیست که باید نظر خود را به سرعت ارایه بدهید. بهتر است که اطلاعات را جمع آوری کنید، زمان پاسخ دهی را در نظر بگیرید و به رسانه اطلاع دهید که فردی جهت پاسخگویی معرفی خواهد شد. این زمان به شما فرصت می دهد تا پاسخ های خود را بهتر بررسی کنید و پیام مناسبی را منتقل نمایید. همچنین به شما فرصتی می دهند تا سخنگوی مناسب را چه از سازمان خودتان و یا سازمان های ائتلاف کننده با شما انتخاب و معرفی نمایید.وشش رسانه ها را پیگیری و دنبال کنید. اگر گزارش ها مناسب نیستند به طورمحترمانه ای گزارشگر را بخواهید و اطلاعات وی را اصلاح نمایید. اگر شما پوشش مناسبی را ملاحظه می نمایید از گزارشگر تشکر نموده با او در ارتباط باشید و اطلاعات آنها را افزایش دهید.

خلاق باشید: رسانه از مطالب جالب استقبال می کند، در مورد چگونگی معرفی برنامه هایتان و پیامتان فکر کنید.خودتان را آماده کنید: مطمئن شوید ارتباطات و تماس های مناسبی برای پشتیبانی اطلاعاتتان ایجاد کرده اید. به طور مثال اگر برنامه شما دفاع از حقوق دختران برای ادامه تحصیل است این پیش بینی را داشته باشید که شاید لازم باشد با برخی از خانواده هایی که پسرهایشان به مدرسه می روند ولی دخترهایشان اجازه ندارند صحبت شود و گزارش تهیه شود. افرادی را که تمایل دارند با رسانه مصاحبه کنند را شناسایی کنید. همچنین کسانی را که می توانند اتفاقات فردی خوبی تعریف کنند. مطمئن شوید افرادی را که انتخاب کرده اید برای رسانه قابل دسترسی هستند و بدین صورت شما به سرعت می توانید به موقعیت ایجاد شده پاسخ دهید.ممکن است از نظر یک رسانه بسیاری از مواردی را که شما ترتیب داده اید فاقد ارزش خبری باشند. اجازه ندهید این مسئله باعث دلسردی شما شود. پوشش رسانه ای می توانند به اشکال مختلف صورت بگیرد و شما می توانید از طریق چاپ عکس در روزنامه های محلی این کار را نجام دهید. اتفاقات را طوری برنامه ریزی کنید تا بشود به عنوان موقعیت های تصویری نیز از آن استفاده کرد.

کارمندان مطبوعات و نشریات در انتظار برخوردهای حرفه ای می باشند. زمانی که با یک روزنامه نگار ارتباط برقرار می کنید در نظر داشته باشید که این اشخاص در این زمینه تحصیل کرده و مشخص می باشد و ترجیح می دهند با افرادی مخاطب شوند که از قانون های روزنامه نگاری اطلاع داشته باشند. رابطه بین مجری روابط عمومی و روزنامه نگار یک رابطه همکاری دوستانه است فقط در این حالت نباید رابطه حرفه ای تحت شعاع قرار بگیرد. تصویر و تفکرات غیر ضروری برای هیچ کس فائده ندارد. در زمینه هایی که مطالعه ای ندارید یا از حیطه اطلاعاتی شما خارج است یا موضوعاتی که نیازی به تغییر شما ندارد صحبت کردن خبر به ضرر شما نتیجه ای ندارد. سعی کنید در مورد دیگران تغییرات و تفکرات شخصیتان را به کار نبرید. اگر چیز اشتباهی گفتید با کار کردن مخاطب نشوید بکله با تهیه کننده خبر ارتباط برقرار کنید. روزنامه نگاران از اینکه در بمباران اطلاعات گرفته شوند خوششان نمی آید. فراموش نکنید قبل از هر چیز باید رابطه بین شما و کارکنان مطبوعات و رسانه ها بر پایه روابط انسانی گذاشته شود. قبل از اینکه از شما درخواست اطلاعاتی نشده منصوبان رسانه ها را به بمباران اطلاعات نگیرید. مهمترین راه جهت برقراری ارتباط با رسانه ها بوجود آوردن حس اعتماد و بدست آوردن ارزش و اعتبار می باشد.روزنامه نگار دشمن شما نیست، هم توده اهداف شما هستند هم دوست شما. فشار بیش از حد و اصرار زیاد در ارتباط رسانه ای شما را به هدف نزدیک نمی کند، و بر عکس عمل می کند. برای جای گرفتن در مطبوعات نه با مقابله با روزنامه نگاران، بلکه با همکاری با آنان می توان به نتیجه رسید.

قدرشناسی و صدرنشینی

هر که «قدر» خود را نشناسد، قدر هیچ چیز دیگر را نخواهد شناخت.کلام زیبای امیرمؤمنان«ع» در زمینة «خودشناسی» چنین است:«مَن جهل نفسَهُ. کانَ بغیر نَفسیهِ اجهل»(۱) هر کس خود را نشناسد، غیر خود را هیچ نخواهد شناخت.مقصود از این «خود» چیست؟آیا «خود فیزیکی» و شناخت ویژگی ها و مشخّصات بدنی و اندام و دستگاه های ظریف و پیچیدة بدن مثل دستگاه گردش خون، تنفس، اعصاب، رگ ها و مویرگ ها، استخوان بندی، شنوایی و بینایی و گوارش و عضلات است؟آیا «خود روحی» و آشنایی با دنیای پیچیده و تو در توی روح و روان و شخصیت و غرایز و تمایلات و کشش ها و حساسیت ها و خواسته ها و محبّت و نفرت و انس و وحشت و دلبستگی ها و علایق است؟آیا «خود انسانی» و کمالات و کمال جویی و فلسفة خلقت و ابدیت خواهی و روحیة نیایش و معنویت و جذب شدن به خوبی ها و خوبان یا لغزشگاه های اخلاقی و نفسانی و استعدادهای روحی و زمینه های رشد انسانی است؟


البته همة اینها هست و هر یک از این معرفت ها می تواند سهمی در تعالی روح و تکامل انسان داشته باشد.کلام حضرت امیر«ع» که فرمود: «من عرفه نفسه عرفه ربه»(۲) به همة این وادی های شناخت اشاره دارد، زیرا دقت در پیچیدگی ها و ظرافت ها و مهندسی شگفتِ کیفیتِ چشم و گوش، به تنهایی کافی است که انسان را «موحّد» سازد و از خودشناسی به خداشناسی برساند.امّا مهم تر از اینها شناختِ «جایگاه انسان» در نظام خلقت و بساط گستردة آفرینش است، آفرینشی که هیچ ذرّه و گوشه ای از آن، بی هدف و عبث نیست: «افحسبتم انمّا خلقناکم عبثاً...»(۳)

ز کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟

به کجا می روم آخر ننمایی وطنم

 ***

اندکی در خود نگر تا کیستی 

از کجایی؟ در کجایی؟ چیستی؟

شوق پرواز

گفتیم «خودشناسی» و چشم انداز وسیع فلسفة خلقت و میدان های رشد و زمینه های تعالی در نظر آمد.گاهی کسی در مدار جاذبة یک روح قوی قرار می گیرد و میل به پرواز پیدا می کند.گاهی «جاذبة عرفانی» یک عارف صاحبدل، دل های مستعد را به طیران وامی دارد و از خاک به افلاک می کشاند.گاهی مجلس و محفل با شور و حالی، فطرت کمال جو را گرم و شکوفا می سازد.گاهی روشن شدن «چراغ بیداری» در درون دل و یک «جرقة معنوی»، وجودی را به آتش می کشد و «بذر وجود» را در «مزرعة حیات» کسی بارور می سازد و «گل کمال» را بر شاخسار وجودش می شکوفاند.اگر کسی «قدر» و «قیمت» خود را نشناسد، چه امیدی هست که در پالایش روح و تصفیة جان بکوشد و کمر همت بربندد و دستی از آستین اراده بیرون آورد و «بخواهد» تا «برسد» و «بجوید» تا سیراب شود؟آنان که تشنة «آب حیات»اند و سایه سار آرامش معنوی را طالبند، گمشدة خویش را در وادی معرفت و عبادت و تهذیب نفس می یابند و روح عطشناک خویش را از این چشمة زلال و شراب طهور، سیراب می کنند.اینکه «شوق پرواز» در انسان هست، نشانة امکان پرواز و اوج گیری است، چون هر غریزه ای که خدا در انسان نهاده است، میدانی را هم برای بروز و ظهور آن فراهم کرده است. سعدی چه نیکو گفته است:

طیران مرغ دیدی؟ تو ز پای بند شهوت

به در آی تا ببینی طیران آدمیت

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حدّ است، مکان آدمیت(۴)

جایگاه انسان

در آموزه های پیشوایان معصوم«ع» آمده است که قیمت انسان بسی بالا و جایگاهش والاست.انسان، برتر از دنیاست و آنچه در آن است.قیمت انسان، «بهشت» است و اگر خود را به کمتر از آن بفروشد، زیان کرده است.حضرت علی«ع» می فرماید:«لَیسَ لِانفُسِکم ثَمنٌ الاّ الجنّه، فلا تَبیعوها اِلاّ بها»(۵) جان های شما را بها و قیمتی جز «بهشت» نیست، پس خود را جز به بهشت نفروشید.ما در کجای آفرینش و کدام زاویة خلقتیم؟صندلی ما در عالم وجود کجاست؟ برای چه آمده ایم و کجا خواهیم رفت و سرنوشت ابدی ما چه خواهد شد؟بسته به اینکه با «وجود» خود چگونه برخورد کنیم و این «بند» را چگونه آبیاری کرده و برویانیم، یا چگونه ضایع کرده و بسوزانیم، جایگاه ما متفاوت خواهد بود.

قرآن، بارها از «فلاح» سخن گفته است(۶) که روییدنی مثل بذر و گیاه و کنار زدن موانع و سرکشیدن و برآمدن و نفس کشیدن در آفاق و بهره بردن از نور است. «قد افلح من زکیها»(۷) هر که این نفس را تزکیه کرد، به فلاح رسید و رستگار شد.اگر وجود خود را همچون گیاهی رو به رشد بدانیم، آراستگی به کمالات اخلاقی و معنوی مثل شکفتن غنچه و به برگ و بار نشستن آن است. دریغ از غنچه ای که نشکفته پر پر شود و شاخه ای که به بار ننشسته بشکند و وجودی که به کمال نرسیده تباه شود و به انسانی که به جای «بهشتی» شدن، «هیزم جهنم» گردد.

صدرنشینی

تو پاک، همچو نسیمی

بلند، همچو چکادی

تو سرفراز، چو سروی

تو سرکشیده ز خاکی

تو چون چمن به طراوت

تو چون فرشته به پاکی

تو رود پر تب و تابی

ز پنجه های زمانه

تو چکه چکة آبی. ..(۸)

آن «قدرشناسی» که یاد شد، فرجامی چون «صدرنشینی» هم دارد.قرآن، از کسانی به نام «مقربین» یاد می کند.(۹)در متون حدیثی، از بسیاری کارهای نیک یاد شده که انسان را به خدا نزدیک می کنند. انجام عبادات هم باید به قصد «قربت» انجام شود و مقرّبان درگاه الهی حقّ شفاعت دارند. فرشتگان خدا هم در سایة عبودیت و اطاعت و بندگی، مسندنشینان «قرب الهی» می شوند و با عنوان «الملائکه المقرّبون» از آنان یاد می شود.(۱۰)


این همان «صدرنشینی» است که در سایة «قدرشناسی» فراهم می آید.در حدیث قدسی است که بندة من در سایة نیکی ها، آن قدر به من نزدیک می شود که من چشم او می شوم که بدان می نگرد و گوش او می شنوم که بدان می شنود و دست او می شوم که بدان کار و تلاش می کند.(۱۱)صدرنشینی در دستگاه خدا برای کسانی است که اهل ایمان، یقین، عبادت، اخلاص، اصلاح، سجود، انفاق، حسن خلق، تواضع، خوف از خدا، ترک معصیت، پرهیز از لقمة حرام، کار و تلاش برای کسب حلال، کوشش برای آشتی دادن افراد، انجام نوافل، ادای فرایض، نیکی به بندگان خدا، گریة شبانه به درگاه حق و... باشند.اینها همه در روایات آمده است.آنگاه کسی که صدرنشین شد، دعایش هم مستجاب می شود، چون مقرّب است و به جایی می رسد که: «اِن دعانی اَجبتَهُ، و اِنّ سألنی اعطیته»(۱۲) اگر مرا بخواند، اجابتش می کنم و اگر از من درخواست کند عطایش می دهم.قدر خود را بشناسیم، تا صدرنشین گردیم.

 

پی نوشت ها

۱ـ غرر الحکم، ج 5 ص 334، حدیث 8664.

۲ـ همان، ص 194، حدیث 7946.

۳ـ مؤمنون، آیه 115.

۴ـ کلیات سعدی، ص 790.

۵ـ نهج البلاغه، حکمت 456.

۶ـ از جمله در این آیات: اعلی آیه 14، مؤمنون آیه 1، اعراف آیه 157، حشر آیه 9 و....

۷ـ شمس، آیه 9.

۸ـ از نویسنده، «برگ و بار»، ص 273.

۹ـ بنگرید به این آیات: نساء آیه 172، واقعه آیه 11، مطففّین آیه 28، آل عمران آیه 45 و آیاتی دیگر.

۱۰ـ نساء آیه 172.

۱۱ـ کافی. ج 2 ص 352.

۱۲ـ همان.