صنایع‌دستی،‌ ‌بازوی‌گردشگری


ایران اسلامی در مسیر تکامل خود به دهه حساس و تعیین‌کننده پیشرفت و عدالت رسیده است که در این مرحله بیش از هر زمان نیاز به همگرایی، همفکری و همکاری در مقیاس ملی داریم.این همدلی و همگرایی ملی نیازمند یک نقشه راه روشن بود که مقام معظم رهبری با نامگذاری امسال به نام سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» افقی یک ساله را که نه بلکه چندین ساله را فرا راه مردم و مسئولین گشودند.تا زمانی که خاستگاه فرهنگ اقتصاد بر پایه مفاهیمی همچون سودمحوری، سرمایه‌سالاری و تکثرگرایی استوار باشد و کارشناسان و مدیران اقتصاد وفادار به آن دسته معادلات باشند، جهاد اقتصادی مورد نظر نظام اسلامی تحقق پیدا نخواهد کرد.هرگاه مفاهیم، تعاریف، سیاست‌ها، قوانین، ساختارها، ضوابط و مدیریت اقتصاد، حول محور اقتصاد سرمایه‌داری تعریف شود نمی‌توان از تولید ثروت بر پایه جهاد، اخلاص و ایثار حرفی به میان آورد، پس می‌توان نتیجه گرفت، کیفیت و نوع فرهنگ حاکم بر اقتصاد است که می‌تواند پذیرای مفهوم ارزشی جهاد باشد یا نباشد.


در بین متغیرهای نظام‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، فرهنگ اصلی‌ترین و با اهمیت‌ترین متغیر محسوب می‌شود لذا شکل‌دهنده و جهت‌دهنده به دیگر نظام‌ها از جمله اقتصاد است.در این میان جهاد اقتصادی مفهومی ارزشی در فرهنگ اسلامی است که بیانگر تلاش و مجاهدت مقدس در عرصه‌های مختلف اقتصادی است در دهه‌های گذشته نیز شاهد حضور این مفهوم به همراه موضوعاتی از قبیل جهاد نظامی، جهاد سازندگی، جهاد علمی، جهاد فرهنگی و غیره بودیم.خاستگاه مفهومی جهاد، ایثار و تلاش مضاعف در راستای جلب رضایت باری تعالی است و اضافه شدن کلمه جهاد به دیگر مفاهیم و موضوعات موجب ارتقا و تعالی معنای آن موضوع می‌شود.جهاد اقتصادی به معنای کار و کوشش ایثارگرانه با قصد قربت در صحنه جنگ اقتصادی با دشمن است، بر این مبنا لزوم تحول و تغییر نگاه و رویکرد به مقوله اقتصاد ضرورت می‌یابد.جهاد اقتصادی نظریه ممتازی در بین نظریات اقتصادی موجود دنیاست که در صورت تحقق همه جانبه آن شاهد انقلابی عظیم در عرصه اقتصاد جهانی خواهیم بود.


برای برون‌رفت جامعه اسلامی از تحریم، تهدیدات و جنگ اقتصادی دشمن علیه نظام اسلامی باید استراتژی اقتصادی را حول محور استراتژی جنگ فرهنگی باز تعریف نمائیم در این صورت عرصه اقتصادی نیز همچون عرصه فرهنگ، صحنه کارزار و جنگ می‌شود.بنابراین اگر جنگ اقتصادی دشمن توسط مسئولین و مردم به طور صحیح درک نشده باشد و اگر جهاد اقتصادی صرفا معطوف به رشد مادی و رفاه و بالارفتن قدرت مادی همچون کشورهای ژاپن و چین فرض شود مفهوم جهاد اقتصادی از معنای اصلی خود تهی شده و جهاد در معنایی به کار برده خواهد شد که بیشتر شبیه یک مسابقه است تا جنگ، در فصل جهاد و فرض هجمه و هجوم دشمن حتمی است و در آن صحنه درگیری جبهه حق و باطل با همدیگر در حال تقابل هستند، در صورت درک چنین مسئله‌ای است که می توان از همه آحاد، اصناف و اقشار انتظار داشت که در عرصه اقتصاد تا مرز شهادت فعالیت نمایند و تولید، توزیع و مصرف جامعه را در زمینه برتری جبهه حق بر باطل به حرکت درآورند.از محورهای مهم دیگر در عرصه اقتصاد اسلامی، اقتصاد فرهنگ است که شامل همه منابع انسانی، مالی، تجهیزات، سخت افزار، فضا و امکانات است. اقتصاد مربوط به بخش فرهنگ نقش مؤثری در پیشرفت فرهنگ اسلامی در سطوح مختلف جامعه دارد.اگر توسعه اقتصاد فرهنگ مبتنی بر فرهنگ اقتصادی منبعث از اسلام نباشد، نه تنها موجب پیشرفت جامعه اسلامی نمی‌شود، بلکه به عنوان یک اهرم بازدارنده و مخرب عمل می‌کند و مانع پیشرفت فرهنگ اسلامی در تمامی ابعاد خواهد شد.


پس اگر فرهنگ اسلامی را پایه و اساس شکل‌گیری تمامی پدیده‌ها از جمله نظام اقتصادی بدانیم، آنگاه درخواهیم یافت اقتصاد فرهنگ تابعی از فرهنگ اقتصاد است که امروزه از آن بعنوان مکتب اقتصادی یاد می‌شود پس جهاد اقتصادی یکی از ارکان مکتب اقتصاد اسلامی است و دیگر ارکان شامل عدالت اقتصادی، تدبیر معیشت و عقلانیت اقتصادی، الگوی تولید، توزیع و مصرف اقتصادی است. ارکان مذکور اصطلاحا فرهنگ اقتصاد نامیده می‌شود. حال اگر اقتصاد خالی از این ارکان باشد دیگر نمی‌توان آن را اقتصاد اسلامی نامید پس اسلامیت اقتصاد وابسته به وجود معنویت، عدالت، عقلانیت در عرصه تولید، توزیع و مصرف ثروت، برخاسته از فرهنگ اسلامی است.فرهنگی که بر پایه معنویت، عدالت و عقلانیت دینی بنا شود، فرهنگ سالم، مقتدر و بالنده خواهد بود و آن گاه حضور و جریان این فرهنگ در سایر ابعاد جامعه از جمله حضور فرهنگ در نظام سیاسی، حضور فرهنگ در نظام فرهنگی و حضور فرهنگ در نظام اقتصادی موجب سلامت نظام سیاسی، فرهنگی و اقتصادی می‌شود.الگوی موجود اقتصاد فرهنگ، با غفلت از جایگاه شاخص‌های اصلی فرهنگ دینی (همچون فرهنگ خانواده، تعلیم و تربیت، عدالت، وقف، ایثار، انفاق و...) و پررنگ کردن شاخصه‌های فرهنگی مادی در عرصه امور مهمی چون هنر و گردشگری و رسانه، امور اهمی چون قرآن، مسجد، بقاع متبرکه، اوقاف و غیره را در حاشیه‌ای از ردیف‌های چندگانه برنامه و بودجه و در عرض فرهنگسرا، موسیقی، میراث فرهنگی، اخبار سینما و... قرار می‌دهد.


مشکل جدی گردشگری ایران این است که نگاه صنعتی به آن وجود ندارد که بتوان از طریق آن، بازار مصرف، قیمت و چگونگی فروش خدمات، امکانات، سرویس‌ها و زیرساخت‌های آن را تعریف و شناسایی کرد.صنعت گردشگری ایران حلقه واصله برای تولید انبوه را ندارد.  در ایران افراد به صورت انفرادی به سفر می‌روند و بعد از سفر برایشان چیزی باقی نمی‌ماند و گویی سفرشان تمام شده در حالی که سفر هر گردشگر باید زمینه‌ای برای سفر یک فرد دیگر باشد و این امر میسر نمی‌شود مگر با سفرنگاری و ثبت اطلاعات سفر و نشر و توسعه این اطلاعات.جریان اطلاعات در دنیای امروز حکم جریان خون در بدنه ساختارهای اجتماعی را دارد و بسیار حیات‌بخش است و این جریان آزاد اطلاعات است که جوامع انسانی را زنده نگه می‌دارد.در همین راستا صنعت گردشگری نیز برای رشد نیاز به اطلاعات درست و دقیق و جریان درست این اطلاعات دارد در حالی که در حال حاضر صنعت گردشگری کشور از فقر اطلاعات رنج می‌برد و اطلاعات گردشگری دقیق و در دسترس برای گردشگران وجود ندارد. عادت ثبت سفر و اشتیاق گردشگران به سفرنگاری تا‌حد‌ زیادی می‌تواند این خلأ را پر‌کند.


امروزه گردشگری به عنوان یکی از مهمترین صنایع توسعه پایدار، فرصت بزرگ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی برای کلانشهرها و مادر شهرهای جهانی از جمله کلانشهرهای ایران بوجود آورده و معماری به عنوان اجتماعی ترین هنر بشری با فضای اطراف انسان مرتبط استگردشگری و معماری عناوینی است که طبیعت و تاریخ را با هم ساماندهی می کند، این سوال مطرح بوده که چرا مردم یک منطقه به دیگر شهرها و کشورها سفر می کنند. عده ای برای تماشای جاذبه های طبیعی، برخی برای بهره وری از فناوری های تکنولوژی دیگر کشورها و برخی برای واکاوی و تماشای تاریخ و ابنیه فاخر و میراث فرهنگی یک کشور به آنجا سفر می کند البته برخی نیز در این سفر و گردشگری به دنبال تحول از دنیای مدرن به دنیای سنتی هستند.تمام کشورها در تلاش هستند تا درعین مدرنیته شدن بناهای تاریخی و کهن خود را حفظ و حراست کنند و این یعنی آنها در عین زندگی در دنیای معاصر می خواهند دیروز خود را در قالب معماری و بناهای فاخر به نمایش بگذارند.انسان در طول تاریخ همواره به دنبال ناشناخته ‏ها و تجربه رخدادهای جدید بوده و هست. شاید به همین خاطر است که گردشگری به‌رغم تمام مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دنیا رو به گسترش و توسعه بوده و جمع کثیری را مشغول به کار کرده است.روزگاری گردشگری محدود به زمان، مکان و افراد خاصی بود ولی امروزه تقریبا تمام جوامع و افراد می‏توانند در هر فصل و زمانی به سفر بروند.با توسعه ارتباطات و استفاده از تکنولوژی‏های روز، امروزه گردشگری نیز تنوع و تعدد قابل توجهی پیدا کرده است. با وجود این، هنوز مهم‌ترین دلیل سفرهای بین‏المللی بازدید از ابنیه باستانی و آشنایی با تاریخ ملل است.به عنوان مثال،  تخت جمشید و آرامگاه فردوسی پربازدیدترین مکان​های گردشگری ایران بوده‏ اند. همین طور بناهای تاریخی در تمام کشورها سالانه پذیرای خیل عظیمی از گردشگران مختلف هستند.امروزه اگر به گردشگری به چشم صنعت توجه شود معماری سنتی هم یکی از عوامل تاثیرگذار بر آن به شمار می رود.معماری سنتی ایرانی که قبل و بعد از اسلام در کشور ما و در شهرهای قدیمی وجود دارد، همواره موارد توجه گردشگران مختلف از اقصی نقاط جهان بوده است و ما توانسته ایم به این وسیله توجه گردشگران را به آثار سنتی خود جلب کنیم.معماری ایرانی اسلامی آثار زیبایی در نقاط مختلف کشور از خود بر جای گذاشته است و می تواند سبب رونق گردشگری در کشور شود.

دیدن بناهای تاریخی نه تنها در هنگام سفر لذتبخش است بلکه پس از سفر نیز خاطرات آن روح و روان گردشگران را شاد می‏کند بر همین اساس یکی از لذت‏های سفر، خرید یادبودهایی از مقاصد سفر است.این یادبودها که اغلب از صنایع دستی بومی هر کشور است نه تنها یادگاری از یک منطقه محسوب می‏شود بلکه در مبدا سفر موجب اشتغالزایی و کارآفرینی برای مردم بومی و محلی است.شاید بتوان گفت یکی از دلایل ادغام گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی در جمهوری اسلامی ایران ارتباط تنگاتنگ این سه حوزه بوده که هر کدام موجب توسعه دیگری می‏شود.در این میان به نظر می‏رسد، گردشگری نقشی محوری داشته و میراث فرهنگی و صنایع دستی بازوهایی برای توسعه این صنعت است.برگزاری تورهای فرهنگی و تاریخی، ایجاد بازارچه‏ های دائمی صنایع دستی در مراکز تاریخی و تفریحی، امکان بازدید و خرید مجازی صنایع دستی استان‏ها و اقدامات مشابه می‏توانند موجب توسعه و رونق همه‌جانبه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور شود.


گردشگری ایران انگار در سال گذشته دچار یک انقلاب اساسی شده است. هتل‌های چهار و پنج ستاره اغلب شهرهای دیدنی ایران تا پایان پاییز رزرو شده و از هم‌اکنون برای سال جدید میلادی که از دی‌ماه آغاز می‌شود، تقاضاها در حال ارسال به اقامتگاه‌های گردشگری کشور است.بنابر آمار سازمان گردشگری، حجم ورود جهانگردان به کشور طی پنج ماه نخست امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل دو برابر شده است.اما طبیعتا با افزایش تعداد گردشگران، تهدیدهای این مقوله نیز افزایش پیدا می کند؛ تهدیدهایی که بخشی از آن از نوع امنیتی است و ممکن است از سوی همین گردشگران متوجه کشور شود اما این مقوله موضوع یادداشت حاضر نیست بلکه خطری است که امنیت گردشگری و احیای وجهه بین المللی ایران در این مقوله را تهدید می کند و به نظر می رسد باید مورد توجه جدی تر مسئولان امنیتی و انتظامی کشور قرار گیرد، مانند اتفاقی که چند روز قبل برای چهار گردشگر فرانسوی به وجود آمد و دو سارق سابقه دار با یک ترفند حرفه ای اقدام به سرقت اموال این گردشگران کردند البته پلیس در اقدامی شایسته پس از دستگیری سارقان به نحو مقتضی از گردشگران نیز دلجویی به عمل آورده است اما آنچه از این دلجویی مهم تر است آن که مجازات مجرمانی که با این دست جرایم، امنیت گردشگری و سرمایه گذاری کشور را به مخاطره می اندازند باید به اندازه ای سنگین باشد که به معنای واقعی کلمه بازدارندگی آن مفهوم پیدا کند.


مجرمی که علیه یک گردشگر خارجی اقدامی انجام می دهد در واقع علیه امنیت اقتصادی و سرمایه گذاری کشور فعالیت کرده است و طبیعتا مجازات چنین فردی با کسی که جرمی را علیه یک ایرانی انجام می دهد، می تواند متفاوت باشد.به نظر می رسد قانون نیز دست مجریان را در این زمینه باز گذاشته و از این لحاظ محدودیتی نباید وجود داشته باشد.با توجه به فضاسازی منفی چند دهه اخیر رسانه های خارجی علیه کشورمان، کوچک ترین اخبار منفی می تواند بازتاب یبن المللی زیادی داشته باشد و امنیت گردشگری کشور را به مخاطره بیندازد.اتفاقا رونق اخیر ایجاد شده در صنعت گردشگری کشور فرصت بسیار مناسبی است که این تصویر منفی به بهترین شکل از اذهان پاک شود؛ چیزی که تقریبا قریب به اتفاق جهانگردان خارجی که ایران را دیده اند، نسبت به آن اذعان دارند.به هر حال سال گذشته 4.5 میلیون گردشگر خارجی وارد ایران شده اند و هر گردشگر با ورود خود به طور متوسط حدود 1500 دلار هزینه می کند. کدام کشوری است که از این درآمد قابل توجه چشم پوشی کند؟

ایران از جاذبه های مختلف فرهنگی ، طبیعی ،تاریخی و مذهبی بوده و ظرفیت های مختلفی در عرصه های متنوع و متعدد گردشگری داردجذب گردشگران سبب توجه جهانی به کشورمان و رشد و توسعه اقتصادی وهمچنین شناخت فرهنگ و تمدن ایرانی می شود.بی شک بهره گرفتن از علم معماری و استفاده از معماران برتر، سبب ساخت بناهای خاص و تقویت معماری شهری شده و مروری بر موضوع توریسم و گردشگری نشان می دهد کشورها و شهرهایی که از معماری خاص و جذابی برخوردارند، بیشترین گردشگر را جذب می کنند.امروزه صنعت گردشگری در جهان توسعه فراوانی یافته و بسیاری از کشورها از این طریق توانسته اند وضعیت خویش را تا حد درخور توجهی بهبود بخشیده و بسیاری از مشکلات خود از قبیل بیکاری، پایین بودن سطح درآمد، سرانه و کمبود درآمد ارزی را پوشش دهند. آنچه باید در جذب گردشگر قرار گیرد، لزوم استفاده از معماری شهری است،در کنار مرمت و بازسازی آثار تاریخی باید حداقل محدوده های این اماکن، هتلها و اقامتگاه ها، بازارها، فضاهای تفریحی و … با معماری تحسین برانگیز ایرانی اسلامی جذابیت دوچندان بگیرد و بی شک این هزینه ها، سرمایه گذاری های ماندگار و سودآوری در میان مدت است.


گردشگری در ایران به تنهایی این امکان را دارد که تمام نیازهای ارزی کشور را تامین کندسهم ایران با ظرفیت های بسیار بالایی که در گردشگری دارد سهم قابل توجهی نیست از 1250 میلیارد دلار درآمد ارزی کشورها درصد سهم ایران را باید بتوانیم به حدود 3 درصد افزایش دهیم.گردشگری صنعتی سالم سبز و فعالیت اقتصادی است که کمترین آلایندگی را دارد درآمد بعضی از کشورها از صنعت توریسم با درآمد نفتی کشورمان برابری می کند و گاه بخش اعظم درآمد یک کشور از این طریق تامین می شود، با ورود یک گردشگر چندین شغل غیرمستقیم ایجاد شده و گردشگران می توانند اقتصاد یک روستا، شهر ،منطقه و کشور را تحت تاثیر قرار دهند.از محل گردشگری می توان درآمدی معادل درآمد نفتی کشور داشت.


در این میان باید توجه داشت اقتصاد شهری به نوعی ارتباط مستقیم با اقتصاد ملی دارد و هر گونه تلاش برای توسعه اقتصاد شهری از مسیر دستیابی به اقتصاد مقاومتی میسر خواهد شد و مدیریت شهری در کنار اهتمام دولت زمانی می‌تواند به این هدف نائل آید که توسعه تجاری و اقتصاد شهری را با جذب سرمایه‌های سرگردان و فراهم آوردن امکان سرمایه‌گذاری در بخش‌‌های مختلف شهری مدنظر قرار دهد تا تحول اقتصادی صورت بگیرد.ظرفیت‌های گردشگری و توریستی کشور می‌تواند زمینه مناسبی برای توسعه و رونق اقتصادی کشورباشدبر این اساس می‌توان با توسعه زیرساخت‌‌های گردشگری و استفاده از سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی زمینه توسعه گردشگری شهری را در شهرهای کشور گسترش داد. نگاهی به لابلای بندهای ابلاغیه اقتصاد مقاومتی، موضوعی به نام سبک زندگی را مطرح می‌کند.سبک زندگی مجموعه‌ای از رفتار مصرف‌کنندگان کالا و خدمات را تشکیل می‌دهد که از نگاه آنان به بازار کشور سرچشمه می‌گیرد.سبک زندگی دقیقا آن نوع تفکر، بینش و خرده فرهنگ‌هایی است که شخص را متمایل به مقدار و نوع مصرف کالا و خدمات می‌کند؛ مصرفی که کمیت و کیفیت زندگی شخصی او را می‌سازد.نگاهی به روح و شاکله ابلاغیه اقتصاد مقاومتی نشان می‌دهد تکیه به تولید داخلی و مدیریت واردات، اصول اصلی آن است.روشن است تولید داخلی آن گاه رونق خواهد گرفت که در کنار رفع موانع، مصرف‌کننده ایرانی در سبک زندگی‌اش به استفاده از این کالاها اقبال نشان دهد. در شرایط خاص اقتصادی کنونی نیز، طرح«اقتصاد مقاومتی» که اصول آن توسط رهبر معظم انقلاب امام خامنه‌ای ارائه شد قادر خواهد بود تا نظام جمهوری اسلامی را در نبرد اقتصادی جدید دشمن سربلند خارج کندپویا کردن و تحقق و تلاش آحاد جامعه و حاکمیت برای استفاده بهینه از ظرفیت موجود در جامعه، یک مفهوم برجسته از اقتصاد مقاومتی می‌تواند باشد.اقتصاد مقاومتی راهکار دیرینه جمهوری اسلامی ایران است، در 35 سال انقلاب مردم به خوبی معنای مقاومت و اقتصاد مقاومتی را درک کرده‌اند، مردم ما هرگاه از فرمول مقاومت که توسط رهبر انقلاب آموزش داده شد استفاده کردند، توانستند با موفقیت از موانع و چالش‌هایی همچون تحریم‌های اقتصادی عبور کنند. رهبر معظم انقلاب بسیار بر موضوع کاهش اتکا به منابع و ذخایر نفت تأکید داشته‌اند، این کار موجب افزایش ضریب مقاومت اقتصاد ما خواهد شدزیربنای مبانی اقتصاد مقاومتی که از سوی رهبری ابلاغ شده است استفاده از همه ظرفیت های اقتصادی در کشور است صنعت گردشگری یکی از مهمترین موتورهای محرک اقتصادی کشور است بخش گردشگری می تواند یکی از شاخص ترین رشته های فعالیت اقتصادی در محقق شدن اقتصاد مقاومتی باشد.

بیداری اسلامی افول ستاره استعمارگران نوین

وقوع بیداری اسلامی درمنطقه درسال 2011 موجب شد تا حرکت و خیزش‌های مردمی که سال‌ها صرفا به عنوان یک مسئله داخلی برای مسلمانان مطرح می‌شد درمواجهه با دول استعمارگر بستری را برای جلوگیری از دستیابی آنان به مطامع و منافع  موردنظرشان فراهم آورد، کشورهای غربی به تلاشی جدی روی آورده و به کمک برخی کشورها و حوزه‌های نفوذ خود در منطقه سعی در تضعیف این جریانات نمودند. این  امر پیش از ظهور انقلاب اسلامی ایران با فراز و نشیب‌هایی همراه بود لکن پیروزی‌ انقلاب اسلامی با وجود عنصر رهبری که حرکت‌های مردمی را در مسیری صحیح و اثرگذار هدایت می‌نمود سبب شد زنگ خطر برای اردوگاه غرب به صدا درآید به طوری که در هزاره سوم و با گذشت قریب به بیش از سی سال از انقلاب اسلامی ایران، دولت‌های استکباری و دولت‌هایی که با وقوع بیداری اسلامی در منطقه، جایگاه خود را متزلزل یافتند به حمایت از فعالیت‌های تروریستی پرداختند تا از قبل آن بیداری اسلامی را از مسیر اصلی و حقیقی خود منحرف سازند.برهمین اساس آنان با توجه به شناختی که از بافت‌ هویتی ملت‌های منطقه داشتند، رویکرد عمده‌ای را در برخورد با بیداری اسلامی در پیش  گرفتند و آن رویکرد همانا احیا‌گری به اصطلاح جنبش‌های اسلامی اما در قالب تبلیغ بنیادگرایی اسلامی بود.

در همین راستا رویکرد آمریکا در ارتباط با تحولات منطقه‌ای براساس نمایش و ژستی از مدیریت بحران شکل گرفته و سردمداران کاخ سفید تلاش می‌کنند تا با حمایت از شکل‌گیری دولت‌های سکولار، لیبرال و غیر هویت‌گرا و ضد‌ارزشی بومی منطقه، از انتقال قدرت به عناصری که در تعارض آشکار با اهداف و منافع آمریکا در منطقه قرار دارند، جلوگیری کنند اما به دلیل فقدان ساختار نظام سیاسی مبتنی بر دولت- ملت و وجود  برخی رژیم‌های اقتدارگرا و انحصارطلب، شکاف میان جامعه و حکومت همچنان عمیق بوده و نهایتا شکل‌گیری بحران‌های دامنه‌دار سیاسی در این کشور را رقم زده است به طوری که در شرایط حاضر گر‌وه‌های ساخته وپرداخته شده توسط غربی‌هاچون طالبان و تکفیری‌ها و... از حالت مزدوری صرف خارج شده و خود داعیه‌دار حکومت و تسلط بر منافع منطقه شده‌اند. اتفاقات اخیر در سوریه و خصوصا عراق شاهدی بر این مدعاست واین در حالی است که از سوی دیگر رژیم صهیونیستی نیز با وجود شرایط بحرانی در برخی کشورهای منطقه که خاصیت اثرگذاری بر معادلات قدرت در منطقه را داشته و از پتانسیل‌های لازم برای زمینه‌سازی فروپاشی این رژیم برخوردارند، به تکرار حملات وحشیانه‌ا‌ش به نواز غزه و کشتار غیرنظامیان دست زده است.
اگرچه رژیم صهیونیستی این بار نیز به دلیل این کشتار از سوی افکار عمومی جهان مورد چالش قرار گرفته است اما به نظر می رسد خاورمیانه از پی بحران‌های پیش‌رو، در نهایت قرار است به شکلی قوام‌یافته از نوعی مردم سالاری دینی که متأثر از عنصر دین به عنوان عامل اصلی هویت‌بخش است دست یابد. در عین حال بیداری اسلامی در بین ملت‌های منطقه، این فرصت را فراهم نموده تا به صورت عملی این جریان به وقوع بپیوندد.

همان گونه که امام خمینی(ره) سال‌ها قبل مسیر خروج از فتنه‌ها و بحران‌هایی را که گریبان کشورهای منطقه را می‌گیرد، در بیداری اسلامی ملت‌ها دیده و فرمودند: «ما تا به اسلام برنگردیم، تا به اسلام رسول‌الله برنگردیم، مشکلاتمان سرجای خودش هست، نه می‌توانیم قضیه فلسطین را حل بکنیم و نه افغانستان را و نه سایر جاها را؛ ملتها باید برگردند به صدر اسلام؛ اگر حکومت‌ها هم با ملت‌ها برگشتند که اشکالی نیست و اگر برنگشتند، ملت‌ها باید حساب خودشان را از حکومت‌ها جدا کنند.» (صحیفه امام خمینی، ج 13: ص 89)، می‌توان به روشنی دریافت که موضوع بیداری اسلامی موضوعی تازه نبوده و این مفهوم در اندیشه سیاسی امام‌خامنه‌ای نیز مفهومی جدید محسوب نمی‌شود. بنابر این با مد نظر قرار دادن این رهنمودها، سخنان اخیر رهبری در نماز عید فطر سال 93 مبنی بر اینکه  «همه دنیا و به خصوص دنیای اسلام، موظفند هرچه می‌توانند به تجهیز ملت فلسطین کمک کنند» مؤید همین اصل است که جریان بیداری اسلامی همچنان تداوم داشته و به زعم جبهه غربی-عربی با وجود گروه‌های تکفیری و نیز فتنه‌هایی از جمله فتنه انگلیسی-اسرائیلی داعش و... پایان نپذیرفته است.  حتی با وجود این که این گروه‌ها با حمایت‌های مالی و لجستیکی و نیز اعلامی کشورهای غربی دست به مجموعه فعالیت‌های بی‌ثبات سازانه می‌کنند اما به دلیل نداشتن پایگاه مردمی و همچنین چهره‌ای مخدوش در میان ملت‌های منطقه قادر به ادامه زیست نیستند. در واقع در بازه زمانی درازمدت گفتمان بیداری اسلامی و مقاومت که هم از پشتیبانی و حمایت مردمی و هم از عقبه فکری، فلسفی و ایدئولوژیکی هم بافت با ملت‌های منطقه برخوردار است، بستر سقوط این گروه‌ها را فراهم کرده و پتانسیل مقاومتی‌شان را در این عرصه بالفعل می‌رسانند چنانکه این مسیر در عراق توسط مردم طی شده و این گروه‌ها با از دست دادن پایگاه خود در سوریه، به عقب‌نشینی در برخی شهرهای عراق پرداختند. در عین حال و با توجه به این امر که این گروه‌ها، گفتمان بیداری اسلامی را با چالش جدی مواجه کرده‌اند لزوم برنامه‌ریزی در دوره کوتاه‌مدت، میان مدت و بلندمدت از سوی کشورهای مؤثر منطقه امری ضروری به نظر می‌رسد. در این خصوص ضرورت همفکری و وحدت نظر نخبگان فکری جوامع اسلامی دوچندان شود. همچنین باید با بکارگیری سرمایه اجتماعی موجود در این جنبش‌ها و اعتماد موجود در بین مجموعه گروه و فعالین این حرکت‌ها به مثابه پتانسیل عظیمی - در صورت مدیریت هوشمندانه آینده درخشانی را برای این جوامع ترسیم نمود. لذا ضروریست برای خنثی‌کردن توطئه‌های کشورهای غربی و ممانعت از ایجاد طرح خاورمیانه جدید موردنظر آنان، جایگاه رهبران دینی و روشنفکران کشورهای اسلامی و نقش مردمی آنها در تحولات منطقه تقویت شده تا به عنوان گروه مرجع، نقش هدایت‌گری و نظام سازی را برای ارتقای سطح گفتمان بیداری اسلامی و تبدیل آن به گفتمان مسلط در خاورمیانه را دارا باشند.

نباید این مهم را از نظر دور داشت که تلاش‌های دولت‌های غربی و رژیم صهیونیستی و نیز برخی دولت‌های عرب منطقه همواره حول محور حداقل رسانیدن قدرت ایران در منطقه به عنوان کشوری با دارایی مهم گفتمان انقلاب اسلامی می‌چرخد. چرا که این گفتمان خدشه‌ناپذیر تنها گفتمانی است که با سایر گفتمان‌ها چون مقاومت و بیداری اسلامی و... همپوشانی داشته و دیگر گفتمان‌ها در زیرمجموعه آن قرار می‌گیرند و همین موضوع موجب شده تاکنون ایران به دشمن شماره یک گفتمان لیبرال سکولار غربی تبدیل شود. بر همین اساس به نظر می رسد فعال کردن سیاست خارجی کشورهای منطقه در قبال مناقشات و بحران‌های پیش‌رو در خاورمیانه و تلقی وجود دشمنی واحد برای تمامی ملت‌های منطقه از سوی دولت‌های اسلامی و بهره‌گیری از پتانسیل‌های موجود در خیزش‌های مردمی ماحصل بیداری اسلامی در برخی کشورهای عرب منطقه و ایجاد گروه‌های مقاومت در تمامی کشورهای خاورمیانه می‌تواند در عین تضمین ایجاد امت واحده اسلامی، کشورهای منطقه را نیز از لوس وجود دشمنان ملت‌های منطقه پاک کند.

حج ابراهیمی همانند کارگاه تقوا


حج ابراهیمی همانند روزه، کارگاه تقواست. خداوند در آیاتی از قرآن بر دست یابی به تقوا به عنوان راهبرد اصلی شریعت اسلامی تاکید دارد؛ زیرا میزان و معیار الهی در سنجش آدمی همان تقواست. امامان معصوم نیز بر پنج عنصر اساسی در شریعت اسلامی یعنی نماز و روزه و زکات و خمس و ولایت تاکید دارند.


چرایی و چگونگی جایگاه حج در تحقق و دست یابی تقوا

در آموزه‌های قرآنی نفس، واژه‌ای است که به ذات خداوند نیز اطلاق شده است. واژه نفس دارای معانی چندی است. بنابراین وقتی ما از نفس انسان سخن می‌گوییم نمی‌توان به این حقیقت، نگاه ضد ارزشی داشت؛ بلکه نفس در ذات خود یک ارزش است؛ زیرا از مخلوقات الهی است و هر مخلوقی یک ارزش است؛ زیرا تا خیری در آن نباشد، مخلوق نمی‌شود. اما وقتی به نفس آدمی با توجه به متعلقات آن می‌نگریم، آن زمان است که از نفس خوب و بد سخن به میان می‌آید. از همین روست که گاه نفس در آیات قرآنی ارزشی و گاه ضد ارزشی می‌شود. به این معنا که اگر جهت‌گیری نفس به سوی کمال باشد و وجه الله باشد یا شود، در آن صورت یک امر مثبت و ارزشی و خوب خواهد بود، و اگر از این کمال رو برگرداند، این رویگردانی نفس از کمال و وجه الله موجب می‌شود تا به عنوان یک امر منفی و ضد ارزشی در آید.
هنگامی که نفس انسانی از کمال روی بر می‌گرداند، در حقیقت پشت به الطاف الهی کرده و نوری را جذب خود نمی‌کند و در تاریکی قرار می‌گیرد که از آن به دفن نفس تعبیر می‌شود. (شمس، آیا 7 تا 10) در این حالت است که در آموزه‌های قرآنی سخن از ظلم انسان به نفس سخن به میان می‌آید؛ یعنی جنبه شبه مالکی انسان بر جنبه امانی آن غلبه کرده و تصرفات باطلی را انجام می‌دهد؛ زیرا تصرف نادرست و باطل در ملک امانی به جز در محدوده تعریف و تعیین شده ناروا و باطل است. لذا ازظلم به نفس سخن به میان آمده است؛ زیرا همواره ظالم غیر از مظلوم است؛ پس اینکه سخن از ظلم نفس به میان می‌آید، در ارتباط با همین تفاوت میان نفس شبه مالکی انسان با نفس امانی است که در اختیار انسان است. (بقره، آیه 57؛ آل عمران، آیه 117)درآیات قرآنی بیان شده است که انسان بر عهد الست خود باقی نمی‌ماند و عهد و پیمان می‌شکند (اعراف، آیه 172) و به جای آنکه خدا را معبود خود قرار دهد و او را عبادت کند، خدایش را هواهای نفسانی و تعلقات آن قرار می‌دهد. (فرقان، آیه 43؛ جاثیه، 23)این بدان معناست که انسان نفس الهی و امانی خود را در یک فرآیندی دفن (دسیسه) می‌کند و به جایی می‌رسد که به جای خدا پرست، خودپرست می‌شود. (همان) خداوند در آیات قرآنی به این فرآیند و چگونگی جا به جایی خدا و خود اشاره می‌کند. البته همه در آغاز در حالت تسویه و اعتدال نفس هستند، (شمس، آیه 7؛ انفطار، آیه 7) ولی با پیروی از هواهای نفسانی و دست زدن به فسق و فجور، این نفس معتدل و مستوی را دفن می‌کند(ونفس وما سواها،شمس، آیات 7 تا 10) و در نهایت با پیروی‌های کورکورانه از خواسته‌‌ها و هواهای نفسانی(اعراف، آیه 176؛ کهف، آیه 28؛ طه، آیه 15؛ قصص، آیه 50)، خداپرستی را کنار گذشته و به خود پرستی می‌رسد. (فرقان، آیه 43)


نفس متصل و نفس منفصل

در آیات قرآنی به این حقیقت اشاره شده که انسان دارای دو نفس متصل و نفس منفصل است. نفس متصل همین نفسی است که در درون ماست؛ یعنی وقتی روح در آدمی دمیده شد و انشای دیگر و یک شبه جهش از کمیت به کیفیت رخ داد (مومنون، آیه 14) این روح مجرد در کالبد تن قرار گرفت، روان و نفس آدمی شکل می‌گیرد. در حقیقت نفس و روح وروان نام یک حقیقت در آدمی است با دو نگاه متفاوت؛ اگر به دیده تجردی نفس نگاه شود، نامش روح و جان است؛ و اگر نفس به دیده غیر تجریدی و به عنوان مدیر کالبد نگاه شود، در این صورت نام نفس و روان به روی آن گذاشته می‌شود. این نفسی که با انسان است و مدیریت کالبد او را به عهده دارد و در اصل روح مجرد است، به سبب تعلق به بدن، گرایشی به مادیات پیدا می‌کند که همین گرایش اگر مدیریت نشود به هواهای نفسانی می‌انجامد و انسان را از وجه الهی و گرایش به کمال باز می‌دارد. از آنجایی که فرزند در جهان مادی در حکم نفس انسان است، انسان چنین گمان می‌کند که بخشی از وجودش به فرزندان و ذریه او منتقل می‌شود که البته تصور و گمانی درست است؛ زیرا انسان در خلقت جسم فرزندش نقش دارد و از همین رو، احساس تعلق شدید به فرزندش می‌کند و گمان نسبتی با فرزند دارد که البته در قیامت این نسبت نیز برداشته می‌شود؛ زیرا در آنجا تعلق روح به بدنی است که از والدین‌زاده نمی‌شود و رشد و نمو پیدا نمی‌کند، بلکه کالبد هر انسانی در قیامت از زمین آنجا روییده می‌شود چنانکه گیاه می‌روید. (مومنون، آیه 101) هرچند که اگر به واقع به خلقت خود در زمین بنگریم همین رویش از زمین را می‌یابیم، ولی به دلیل اینکه والدین نقشی در این رویش گیاهی ما از زمین دارند، نسبت خویشی را برای خود اثبات کرده و قوانینی چون ارث و مانند آن بار می‌شود. (آل عمران، آیه 37؛ نوح، آیه 17)به هر حال، یک نوع ارتباط تنگاتنگ میان انسان و فرزندان وجود دارد. از همین رو باید گفت که فرزند همان نفس منفصل و جدا شده هر انسانی است.


مال، همسر و فرزند فتنه و دشمن آدمی

بر اساس آموزه‌های قرآنی، برخی از امور به عنوان امتحان در زندگی هر انسانی مطرح است و ابتلا و امتحان از سنت‌های الهی است. (آل‌عمران، آیه 14؛ عنکبوت، آیات 3 و 4)بر اساس آیات قرآنی مال و فرزند دو چیزی است که انسان بدان آزموده می‌شود: وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلاَدُکُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ؛ و بدانید که اموال و فرزندان شما وسیله‏ آزمایش شما هستند و خداست که نزد او پاداشى بزرگ است. (انفال، آیه 28؛ و هم چنین تغابن، آیه 15)اما برخی از همین فرزندان که نفس منفصل انسان هستند نه تنها وسیله‌ای برای آزمون الهی‌اند، بلکه دشمن آدمی می‌باشند. خداوند در آیه 14 سوره تغابن می‌فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَّکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، در حقیقت برخى از همسران شما و فرزندان شما دشمن شمایند، از آنان بر حذر باشید.
در آیه 15 سوره تغابن بیان شده که مال و فرزند وسیله آزمون الهی هستند؛ یعنی تفاوتی میان فرزندی با فرزند دیگرنیست، بلکه همه فرزندان به عنوان وسیله آزمون و امتحان خواهند بود؛ اما در آیه 14 سوره تغابن بیان می‌شود که برخی از همین وسایل امتحان دشمن آدمی خواهند بود و باید انسان مواظب باشد گرفتار دام دشمنی چون فرزند نشود که او را به هلاکت می‌کشاند. خداوند در آیه 80 سوره کهف بیان می‌کند برخی از فرزندان که دشمن انسان می‌شوند کسانی هستند که انسان را به کفر و طغیان می‌کشانند و والدین را گمراه کرده و از صراط مستقیم هدایت الهی دور می‌سازند. خضر(ع) به عنوان عالم ربانی که علم لدنی داشت، فرزندی را می‌کشد و در پاسخ اعتراض موسی(ع) می‌فرماید: وَأَمَّا الْغُلَامُ فَکَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینَا أَن یُرْهِقَهُمَا طُغْیَانًا وَکُفْرًا؛ و اما نوجوان، پدر و مادرش هر دو مؤمن بودند، پس ترسیدیم مبادا آن دو را به طغیان و کفر بکشد. امیرمومنان (ع) در باره زبیر بن عوام می‌فرماید: ما زال الزبیر یعدّ منا اهل‌البیت حتی نشأ ابنه عبدالله؛ زبیر پیوسته در زمره ما اهل‌بیت بود تا آن‌که فرزندش عبدالله به دنیا آمد. » (الاستیعاب، ج3، ص 906، رقم 1535)


در جایی دیگر نقل شده که آن حضرت(ع) فرمود: ما زال الزّبیر رجُلاً منّا أهلَ البیتِ حتّی نشأ ابنه المشئومُ عبدالله؛  زبیر همیشه از ما اهل بیت بود تا زمانی که فرزند نا مبارکش، عبدالله بزرگ شد. (أسد الغابه، ج 3، ص 243، رقم 2947؛ و نیز شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 79)این عبدالله از دشمنان کینه‌توز اهل‌بیت علیهم‌السّلام بود که عایشه را برای حضور در جنگ جمل تحریک کرد و صلوات بر اهل‌بیت و پیامبر را از خطابه‌اش حذف کرد و. . . وی در سال 64 ه‍ ق به خلافت رسید و در زمان عبدالملک بن مروان توسط حجاج بن یوسف به قتل رسید. پس فرزندان نه تنها وسیله‌ای برای آزمون الهی هستند، بلکه باید توجه داشت که این نفس منفصل آدمی می‌تواند دشمن اصلی آدمی باشد؛ چنانکه دشمن‌ترین دشمنان انسان همان نفس متصل آدمی است و پیامبر(ص) می‌فرماید: أعدی عدُوِّکَ نفسُکَ الّتی بینَ جَنْبَیْک؛ دشمن‌ترین دشمنان تو نفس تو است که در درون تو جای دارد. (عوالی اللئالی ،ابن ابی جمهور احسایی ج ۴ ص ۱۱۸ ح۱۸۷؛ عُدَّةُ الدَّاعِی، ابن فهد حلی، ص۳۱۴؛ بحارالانوار ،علامه مجلسی: ج ۶۷ ص ۳۶ )بنابراین نفس منفصل یعنی فرزندان نیز دشمن بسیار خطرناکی همانند خود نفس انسان و هواهای آن است که باید مواظب آن بود تا انسان را به هلاکت نرساند.


حشر با محبوب

در آموزه‌های قرآنی و روایی این معنا مورد تاکید است که انسان با هر چیزی که محبوب اوست در قیامت محشور می‌شود. از این رو آدمی چون عادت کرده تا با امور باطلی چون مال و قدرت و ثروت و زن و مانند آن که زینت زندگی دنیاست (آل عمران، آیه 14) خود را سرگرم کند و بدان دل بندد و آن‌ها را محبوب بلکه خدای خود قرار دهد(فرقان، آیه 43؛ جاثیه، 23)لذا در قیامت هم با همان‌ها محشور می‌شود. امام باقر(ع) می‌فرماید: الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَب‏؛ انسان با محبوب خود ملازم و همراه است. این تلازم و همراهی ،همیشگی است. پس هر چیزی که در دنیا محبوب آدمی شد در آخرت با آن محشور خواهد شد. مومنان شدت دوستی شان با خداست و از همین روست که در آخرت با خدایند(بقره، آیه 165) در روایات بسیاری نیز آمده است که کسی که دوست داشت با امام‌حسین(ع) باشد در آخرت با امام حسین (ع) و شهدای کربلا محشور می‌شود. (وسائل الشیعه، ج  393، ص10)پس انسان اگر نفس متصل و منفصل خویش را بیش از خدا دوست داشته باشد و حتی آن را بپرستد، باید خود را با آن در دوزخ بیابد؛ زیرا نفس شیطانی در دوزخ خواهد بود و انسان نیز در آنجا با همان محبوب خودش ملازم و همراه است و از درون و بیرون خواهد سوخت.


کشتن نفس منفصل در قربانگاه حج تقوایی

انسان برای اینکه به تقوا برسد، می‌بایست همان طوری که نفس متصل خویش را به قربانگاه می‌برد و هواهای نفسانی خود را می‌کشد تا نور الهی تجلی کند و جلوه‌هایش دل و بیرون را روشن نماید، همچنین بایدنفس منفصل خویش را به قربانگاه برد وعلاقه وعشق به او را در دل خود بکشد. در آموزه‌های قرآنی و مناسک حج به آدمی می‌آموزند چگونه از محبوب‌های دنیوی چون مال و قدرت و ثروت و زن و فرزند و مانند آن دست بکشد و خود را در پارچه سفید آرام تنها به عنوان یک بنده ببیند و دور حق بگردد و با هر دوری که از هفت دور می‌زند خود را از هفت زمین و آسمان تعلقات برهاند و به خدایی برساند که پاک و منزه است. احرام سفید در تن بی هیچ وصله و تعلقی، گویای این است که من از همه گریختم و به سوی خدا آمده‌ام. (ذاریات، آیه 50)


آنگاه باید در مهم‌ترین آزمون در قربانگاه همان طوری که نفس متصل را قربانی کرده باید نفس منفصل را قربانی کند. از آنجایی که حضرت ابراهیم(ع) در پیری دارای فرزند شد و عشق و محبت فرزند در جانش شعله ور گشت، می‌بایست این نفس منفصل را که برای همگان مایه امتحان و برای بسیاری دشمن است، قربانی کند. در حقیقت قربانگاهی که در مکه است، هم نفس متصل را به قربانی می‌برد  وهم نفس منفصل را به سوی مسلخ می‌کشاند. عاشق خدا که دور حقیقت الهی می‌گردد می‌بایست اول نفس متصل خویش را که دشمن‌ترین دشمنان است به قربانگاه طواف برد  وخود را از هر گونه تعلقی از قدرت و ثروت و همسر و مانند آن ر‌ها سازد. لذاست که تنها با یک جامه می‌رود که هیچ نشانه‌ای از قدرت و ثروت نیست و هم می‌بایست همسر را واگذارد و تعلق از او را بردارد. حاجی همینکه به طواف عشق  ومحبوب می‌رود، زنش را از خود جدا کرده است و از همین روست که برای بازگشت ازدواج و تعلق به حالت پیشین و حلیت همسران بر یکدیگر باید پس از قربانی نفس منفصل دوباره به خانه خدا بازگشت و حلیت را در طواف دیگری به نام طاف النساء به دست آورد و خداوند اجازه دوباره به او بدهد؛ زیرا دیگر تعلق را کنار گذاشته و به تجربه آموخته است که باید از همسر و فرزند بگذرد و آنان را قربانی کند.

وقتی حضرت ابراهیم(ع) فرزند محبوب خویش را به مسلخ و قربانگاه برد، آن را به ریسمان الهی بست و صورت و چهره اش را بر زمین نهاد تا او را چون نفس متصل خویش قربانی کند. (صافات، آیات 98 تا 105) بی گمان کشتن نفس منفصل سخت‌تر است؛ زیرا کشتن نفس متصل بیشتر باطنی است ولی کشتن نفس منفصل که ظاهری و تجسمی و تجسدی است بسیار سخت و دشوار است؛ بنابراین بسیاری از مردم با دیدن مرگ جوان محبوب و نازنین خویش جان به جان آفرین تسلیم می‌کنند و از فراق فرزند محبوب خود قالب تهی می‌نمایند و دق می‌کنند. در روایات است که مرگ فرزند ناکام بر پدر بسیار سخت است و اجر شهید می‌برد، چرا که واقعا گذشت از فرزند، این نفس منفصل، بسیار سخت‌تر از نفس متصل است. پس باید حاجی در حج همانند حضرت ابراهیم(ع) همان طوری که ازنفس متصل می‌گذرد از نفس منفصل بگذرد و مانند زبیر نشود که دین به عشق فرزند از دست بدهد و شمشیر علیه دین و محبوب‌های الهی و خدا و پیامبر(ص) بردارد و خدای حق را به قربانگاه نفس منفصل برد و خود را تباه سازد چنانکه زبیر و بسیاری در دیروز و امروز روزگار، دین به عشق نفس منفصل و فرزند بر باد دادند

اهمیت و آثار بسم‌الله

از امام رضا(ع) درباره تاثیر «بسم‌الله» سؤال شد؟ فرمود: وقتی کسی می‌گوید: «بسم‌الله» معنایش این است که من داغی از نشانه‌های الهی را بر خود می‌نهم که همان عبودیت و بندگی است. (عیون‌ اخبار‌الرضا ج 1 ص 536) از جمله شیوه‌های بسیار موثر در اصلاح شخصیت و به تبع آن تغییر رفتار آدمی، این است که سفارش شده آغاز کارهایمان را به نیت خدایی و به طور مشخص با - بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم- آراسته کنیم. بین مردم جهان رسم است که هر عمل با ارزشی را به نام یکی از بزرگان شروع می‌کنند و آن کار را با آن شخصیت مرتبط می‌نمایند.اما همه اشیاء عمرشان کوتاه و فانی است، لذا باید به خدایی که همیشه جاوید است کار را مرتبط ساخت. نام انبیاء و آثارشان اگر باقی است به همین دلیل است.

خداوند به پیامبرخود(ص) در نخستین مرحله تبلیغ دستور می‌دهد که با نام خدا شروع کن: اقرا باسم‌ربک الذی خلق (علق/1) حضرت نوح(ع) به یارانش در کشتی دستور می‌دهد که با نام خدا حرکت و توقف کنند: بسم‌الله مجرا‌ها و مرسی‌ها (هود 41) حضرت سلیمان(ع) در نامه خود به ملکه شهر سبا آن را با نام خدا آغاز می‌کند: انه من سلیمان و انه بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم (نمل/30) در روایت آمده که هر عمل مهم که بدون گفتن نام خدا آغاز گردد، بی‌فرجام و ناقص است. کل امر ذی بال لم یذکر فیه اسم‌الله فهو ابتر. (تفسیر نمونه ج 1 ص7).از امام پنجم(ع) نقل است که شایسته است هنگامی که کاری را شروع می‌کنیم چه کوچک و چه بزرگ بسم‌الله بگوییم تا مبارک و خجسته گردد. به تعبیر علامه طباطبایی پایداری و بقاء هر عمل وابسته به مقدار ارتباطی است که با خدا دارد. (المیزان ج 1 ص 37) به بنده‌‌ای روز قیامت امر می‌کنند که وارد دوزخ شود. وقتی به کنار دوزخ می‌رود می‌گوید: «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» پس از آن، آتش جهنم هفتاد هزار سال راه از او دور می‌شود.

نامه عمل شخصی را که پر از بدی است به او می‌‌دهند تا بخواند. وی بنا بر عادت موقع باز کردن آن بسم‌الله می‌خواند و می‌بیند همه‌اش سفید است و پاک است. به فرشتگان می‌گوید: در اینجا چیزی نوشته نیست تا بخوانم. پاسخ می‌دهند به برکت بسم‌الله همه بدی‌‌ها محو گردید. هر کس بسم‌الله را بخواند خداوند به عدد هر حرفی از آن (که تعدادش 19 حرف است) چهار هزار حسنه بنویسد و چهار هزار بدی محو نماید و چهار هزار درجه او را بالا می‌برد. اگر معلمی بسم‌الله‌ را به کودکی بیاموزد، خود معلم، کودک و پدر و مادر کودک از جهنم نجات پیدا می‌کنند. (منهج‌الصادقین ج 1 ص 36-37)فرمودند وقتی برای ادرار کردن یا غیر آن برهنه شدید بسم‌الله بگوئید. زیرا بدون شک در این صورت شیطان به شما نگاه نمی‌کند تا کارتان تمام شود. ذکر نام خدا هنگام وضو، باعث می‌شود که تمام بدن پاک گردد و این کار در واقع کفاره گناهان بین دو وضو خواهد بود و بدون نام خدا فقط آن مقدار از بدن که آب وضو به آن برسد پاک می‌شود. (ثواب الاعمال و عقاب‌الاعمال ص 35).

نقل می‌کنند: زن مومنی که تمام کارهایش را با بسم‌الله آغاز می‌کرد، شوهر منافقی داشت که سعی می‌کرد او را از گفتن بسم‌الله باز دارد، روزی کیسه‌ای پر از طلا به زن داد تا آن را به رسم امانت نگه دارد: زن نیز با گفتن بسم‌الله کیسه را در گوشه‌ای پنهان کرد، روز بعد مرد کیسه طلا را دزدید و آن را به دریا انداخت تاهمسرش را شرمنده کند. پس به مغازه خود برگشت. در اثنای آن روز مرد دو ماهی تازه از صیادی خرید و آن را به درب منزل فرستاد تا برای ناهار آماده کند. زن ناگهان کیسه طلا‌ها را در شکم ماهی یافت. آن را شناخت و بلافاصله با بسم‌الله در همان محل پنهان کرد. وقتی مرد برگشت، کیسه را طلب کرد و زن فورا با بسم‌الله رفت و طلا‌ها را آورد. شوهر بسیار متعجب و شرمنده شد و سجده شکر کرد و توبه نمود و از آن پس از جمله مومنان گردید. (هزار و یک حکایت قرآنی ص 26).

حضرت موسی(ع) را دل‌درد شدیدی عارض شد. عرض کرد: خدایا چه باید کرد؟ خطاب آمد، در بیابان از فلان گیاه بخور. موسی خورد و شفا یافت. مدتی بعد همان درد سراغش آمد و این بار نیز در پی همان گیاه رفت و خورد اما دردش شدیدتر شد. گفت: خدایا بار اول شفا یافتم چرا این دفعه بدتر شدم؟ فرمود: تو نوبت اول از جانب من و با نام من سراغ گیاه رفتی و شفا پیدا کردی، اما این دفعه از جانب خودت و بی نام من از آن خوردی که به جای درمان دردزا شد. مگر نمی‌دانی که دنیا همه زهر کشنده است و دوای آن نام و یاد من می‌باشد. (نسیم حیات ج1 ص 26).

اهمیت وآثار نماز شب

رمز سیر و سلوک إلی الله، یاد خداست. هر کس به هر موقعیتی از مقامات و کمالات معنوی رسیده، از رمز «توجّه به خدا» استفاده کرده است. بنابر فرمایش حضرت آیت‌الله بهجت (ره) عاقبتِ ذکر عجیب است و کسی به این سادگی نمی‌تواند معنای این حرف ساده را بفهمد که توجّهِ به خدا، یادِ خدا است و تداوم یاد خدا چقدر می‌تواند انسان را متحوّل کند. ذکر، انسان را به کیمیای محبّت خدا می‌رساند و این کیمیا انسان را متحوّل کرده و انسان را به آن نقطه‌ مطلوب می‌رساند. مهم‌ترین و کامل‌ترین و سازنده‌ترین مصادیق ذکر، «نماز» است؛ همین نمازهای واجبی که می‌خوانیم. اما به فرمایش حضرت آیت‌الله بهجت (ره) ما در همین چیزهای ساده گیر کرده‌ایم. همین واضحات اگر درست انجام شود، انسان می‌تواند به آن نقطه‌ای برسد که بزرگان اهل معرفت رسیده‌اند.

چون نمازهای واجب را آن‌گونه که باید و شاید نمی‌توانیم با حضور و توجّهِ تمام بخوانیم، خداوند عنایت فرموده و برای تکمیل فرائض، نوافل را تشریع کرده است. اگر انسان به نوافل مقیّد باشد، کمک هستند برای اینکه آن آثار و برکاتی که نمازهای واجب در زندگی دارند در زندگی انسان ظهور پیدا کند و از همه‌ نوافل، مهمتر، «نافله‌ شب» است. برای طلّابِ جوان توجیه ما این است که اگر می‌خواهند آینده‌ای الهی و نورانی داشته باشند، تحصیلشان و عمرشان برکت داشته باشد، از همین آغاز زندگی علمی و تحصیلی نافله‌ شب را ترک نکنند .مرحوم شیخ صدوق در علل الشرایع روایتی از امام صادق (ع) نقل می‌کند که فرمودند: «علیکم بصّلاة اللّیل» بر شما باد نماز شب. بعد می‌فرمایند: «فانّها سنّةُ نَبیّکم» اوّل نکته‌ای که باید درباره‌ این سنّت پیغمبر (ص)بدانید این است که: «لقد کان فی رسول الله اسوةٌ حسنةٌ». اگر می‌خواهید از حضرت الگو بگیرید «من الّلیل فتهجّد به نافلةً لک عَسی اَن یبعثک ربّک مقاماً محموداً». این سنّت پیامبر است. ارتباطی است بین «مقامِ محمود»  و«نافله‌ شب» که برای من و شما «فاِنّها سنّةُ نبیّکم» است.

اثرات نماز شب
اگر می‌خواهید به پیامبر(ص) تأسّی کنید، سعی شود تا نافله‌ شب را ترک نکنید و اگر احیاناً ترک شد قضایش را بجای آورید و «دأب الصّالحین قبلکم» و بدانید که صالحینِ قبل از شما اهل نافله‌ شب بودند، اهل تهجّد بودند، اهل شب‌زنده‌داری بودند. مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره)، این عارفِ فقیهِ بزرگوار، از قول استاد بزرگوارش آقا ملاّ حسینقلی که اهل معرفت بوده می‌گوید: ما ندیدیم در میان کسانی که به کمالی از کمالات و مقامی از مقامات معنوی رسیدند، کسی اهل نافله شب و تهجّد نباشد.

 سلامت جسم
می‌فرماید نه تنها در کمالات معنوی شما اثر دارد «و مطرده الدّاء عن اجسادکم»؛ یعنی در سلامت جسم شما هم مؤثر است. یعنی اگر می‌خواهید سالم باشید. شب‌زنده‌داری و قبل از اذان بلند شدن، به سلامتی شما کمک می‌کند. بنابراین یکی از عواملی که سبب تندرستی انسان شده و او را شاداب و بانشاط می‌کند و روحیه کار و تحصیل به انسان می‌دهد، نماز شب است.

گشایش رزق
اثر دیگری که برای نافله‌ شب در روایات آمده «زیادة الرّزق» است؛ یعنی روزی را زیاد می‌کند. یعنی کسی که اهل نافله‌ شب شد، مشکلات مادی او کاهش می‌یابد. این روایت در کتاب محاسن جلد اوّل صفحه‌ 125 از امام صادق(ع) آمده که فرمودند: «کذب مَن زعم یصلّی صلاة الّلیل و هو یجوع»؛ دروغ می‌گوید کسی که گمان می‌کند نماز شب می‌خواند و گرسنه می‌ماند.

پاک شدن گناهان
یکی دیگر از آثار نماز شب پاکی روح از آلودگی گناه می‌باشد. در جلد سوم کافی صفحه 266 در ذیل آیه‌ شریفه‌ «إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ»(سوره‌ هود، آیه‌ 114) حضرت می‌فرمایند :«صلوة المؤمن باللّیل تذهب بما عمل من ذنبٍ بالنّهار»؛ یعنی انسانی که سحرخیز باشد و نماز شب بخواند، آن گناهانی که در روز انجام داده پاک می‌شود.

نورانیت چهره
یکی دیگر از آثار نافله‌ شب «نورُ الوجه» است؛ یعنی چهره انسان نورانی می‌شود. این روایت را هم مرحوم شیخ طوسی در کتاب تهذیب جلد دوم در صفحه‌ 119 آورده است. پیامبر اکرم (ص)می‌فرمایند: «من صلّی باللّیل حَسُنَ وجهه بالنّهار»؛ کسی که در شب نماز بخواند، چهره‌اش در روز نورانی می‌شود. البته این نورانیّت، نورانیّتی نیست که با چشم ظاهر قابل دیدن باشد. ممکن است کسی از نظر ظاهر زیبا نباشد ولی آن نور را داشته باشد. این طبیعی است که وقتی گناه پاک شد و انسان از آلودگی آن گناه پاک شد، نورانی می‌شود.

گناه، توفیق نماز شب را سلب می‌کند
شخصی به محضر علی (ع) رسید و گفت: یا امیرالمومنین! من دیشب خواب ماندم و نماز شبم ترک شد. امیرالمؤمنین (ع) در جواب گفت: این را بدان که گناه باعث شد تا خواب بمانی.روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل است که: «اِن الرّجل یذهب الذنب فیحرم صلوة اللّیل». گاهی انسان یک دروغی می‌گوید، یک غیبتی می‌کند و متأسّفانه خیال می‌کند حالا اگر مخالفِ سیاسی شده و غیبتش را کرد، این جناح به آن جناح، بد بگوید، عیب ندارد. مسلمانِ گناهکار هم که باشد، شما حق ندارید پشت سرش حرف بزنید و اگر زدید می‌شود غیبت.خدا رحمت کند مرحوم آیت‌الله قاضی، استادِ علّامه طباطبایی را. ایشان یک وصیت‌نامه‌ اخلاقی دارد که آخرش می‌گوید: اگر کسی نماز بخواند و روزه هم بگیرد اما دل کسی را هم بشکند، اصلاً از او سلب توفیق می‌شود. اصلاً توفیق پیدا نمی‌کند تا نماز شب بخواند. کسی که گناه می‌کند، شب خواب می‌ماند.«اَنّ العمل السّیئ اسرع بصاحبه من السّکین فی اللّحم»؛ اثر کارِ بدی که انسان انجام می‌دهد در روح انسان از اثر چاقو در گوشت بیشتر است. یک عدّه هستند که اهل نماز شب هستند و خواب هم نمی‌مانند و عمل آنها تداوم هم دارد. آنها باید حواسشان جمع باشد که یک وقت «عُجب» پیدا نکنند. ده شب، یک ماه، یک سال نماز شب خواند و می‌گوید: ما هیچ گناهی نکردیم، پس کار ما درست است. آن‌ها که نماز شب می‌خوانند باید به این آیات توجّه داشته باشند، آن‌ها که اهل نماز شب هستند باید مراقب دام‌های شیطان باشند، شیطان برای من و شما، برای هر کسی یک دام دارد.

شیطان و ریسمان‌ها
یکی از بندگان خدا شیطان را خواب می‌بیند که تعدادی زنجیر روی دوشش است. پرسید کیستی؟ گفت: شیطانم. پرسید این‌ها چیست؟ گفت: افسارهایی است که به گردن کسانی که می‌خواهم دنبالم بیاورم می‌اندازم. پرسید: این یکی چرا پاره شده؟ گفت: این برای فلان شیخ بزرگوار است (نام یکی از بزرگان را گفت) دیشب انداختم گردنش تا وسط کوچه آوردمش ولی وسط کوچه زنجیر را پاره کرد و رفت. پرسید: کدام زنجیر‌ها برای من است؟ گفت: تو اصلاً زنجیر لازم نداری، خودت دنبال من می‌آیی! این زنجیر‌ها برای کسانی است که نمی‌آیند و باید به زور بکشانمشان و بیاورم.آن شخص رفت و از آن آقایی که خوابش را دیده بود ماجرا را پرسید. گفت: من دیشب می‌خواستم مطالعه کنم و نفت چراغ نداشتم. گفتم چند شاهی «سهم آقا» را بردارم و نفت یا روغن بگیرم و چراغ را برای مطالعه روشن کنم و فردا وقتی پول تهیّه کردم جایگزین نمایم. به وسط کوچه که رسیدم، تصمیم گرفتم امشب مطالعه نکنم. شاید تا فردا مُردم و در این صورت قرضم را چه کسی می‌دهد؟ چرا از «وجوهات» استفاده کنم؟ برگشتم و پول را سرجایش گذاشتم و آنجا بود که زنجیر شیطان پاره شد.

آفت بزرگ
کسانی که اهل نماز شب هستند، نباید توقّع داشته باشند حالا که ما برای نماز شب بلند می‌شویم، باید جبرئیل نازل شود و یک نامه نیز از طرف خدا بیاید؛ در روز هم همه باید به ما سلام کنند و من هم می‌توانم از همه انتقاد کنم و به همه ایراد بگیرم. نه! این‌جور نیست. این مرض بدتر از آن است که شخص نماز شب نخواند. کسانی که اهل نماز شب هستند باید مواظب خودشان باشند تا شیطان از راه دیگری آنان را فریب ندهد و گرفتار عُجب و خودبینی نکند.در روایت آمده است که خداوند متعال در حدیث قدسی می‌فرماید: بعضی از بندگان هستند که برای عبادت بلند می‌شوند، تلاش می‌کنند، از خواب بلند می‌شوند و لذّت آن را ر‌ها می‌کنند، مدّت‌‌ها هم نماز شبشان ادامه دارد. اما من کاری می‌کنم تا یک شب و دو شب خواب بمانند. این لطف خداست؛ «نَظَرا مِنّى له و إبقاءً علَیهِ، فَیَنامُ حتّی یُصبِحَ و هُو ماقِتٌ لنفسِهِ، زارٍ علَیها»؛ یعنی می‌خوابد تا صبح شود. از خودش بدش می‌آید و می‌گوید چه کار کردم که خواب ماندم؟ چه گناهی کردم که دیشب خواب ماندم؟ خداوند می‌گوید: «لَدَخَلَهُ العُجبُ مِن ذلکَ فَیُصَیِّرُهُ العُجبُ إلی الفِتنَةِ»؛ یعنی اگر مانع نشوم او دچار خودپسندی و عُجب شده و به خاطر عُجب هلاک می‌شود.

مسجد قطب‌نمای زندگی اسلامی



«روح‌ مسجد، کالبد زندگی را پرنشاط و پرانگیزه می‌سازد. درهرجا سامان زندگی است، مسجد، مرکز و کانون اصلی است. در بنای شهر و روستا در مدرسه و دانشگاه در مراکز جمعیتی از بازارهای کسب و کار تا فرودگاه‌ها و جاده‌ها و پایانه‌های سفری و تا آسایشگاه‌ها و بیمارستان‌ها و بوستان‌ها و گردشگاه‌ها، در همه و همه باید مسجد را همچون قطب و محور بنا نهاد.مسجد در همه جا باید پاکیزه، زیبا و آرامبخش باشد. مدیریت محتوایی و معنوی مسجد که بر دوش روحانی مسجد استباید خردمندانه و مسئولانه و حتی عاشقانه باشد. حوزه‌های علمیه برای آماده‌سازی روحانیانی در این طراز، وظیفه‌ای ذاتی و طبیعی دارند.اگر مسجد، کیفیت شایسته خود را بیابد هزینه‌های مادی و معنوی بسیاری از دوش جامعه و مردم و مسئولان برداشته خواهد شد.»متن فوق بخش‌هایی از پیام رهبر معظم انقلاب به بیستمین اجلاس سراسری نماز است.همان‌طور که از این پیام و سایر رهنمودهای بزرگان دین و انقلاب برمی‌آید مسجد جایگاه ویژه و ارزشمندی در جامعه اسلامی دارد که در صورت بازیابی این جایگاه والا برکات فراوانی نصیب کشور اسلامی خواهد شد.

دلایل عدم استقبال از برخی مساجد
عدم استقبال از برخی مساجد عمدتا به این دلایل است: نخست اینکه مکان‌یابی مسجد از ابتدا در محل مناسبی صورت نگرفته است. مثلا مسجد در مکان غیرمسکونی بنا شده است. ثانیا اینکه امام جماعت حضور منظم و فعالی در مسجد ندارد و نمازهای سه گانه بدون امام جماعت در مسجد اقامه می‌شود و یا امام جماعت مدام تغییر می‌کند.ثالثا میان امام جماعت، هیات امنا و بسیج هماهنگی و وحدت نظر وجود ندارد و یا اختلافاتی باعث کمرنگ شدن این هماهنگی شده است. رابعا امام جماعت توان برقراری ارتباط محبت‌آمیز با نمازگزاران خصوصا جوانان را ندارد. خامسا مسجد فاقد برنامه‌های جذاب و متنوع برای جذب نسل جوان است. البته منظور از این برنامه‌ها هر برنامه‌ای نیست بلکه برنامه‌هایی مدنظر است که در چارچوب شرع و انقلاب تعریف شده است. سادسا اینکه فعالان آن مسجد اعم از امام جماعت، هیات امنا و نمازگزاران نتوانسته‌اند مسجد را محور محله و ملجأ و پناهگاه مردم قرار دهند و به همین سبب اهالی محل رغبتی برای حضور در مسجد از خود نشان نمی‌دهند. درحالی که مسجد مطلوب اسلام مسجدی است که پناهگاه و مورد اتکای عموم مردم باشد.در سبک زندگی غربی، ماهواره و به تبع آن آموزه‌های لیبرال سرمایه‌داری ملجا افراد است، درحالی که در سبک زندگی اسلامی مسجد به عنوان مرکز ثقل انسان‌های متعالی است.

اگر خواهان ترویج سبک زندگی اسلامی هستیم باید عملا وارد میدان شویم  مسجد بهترین مکان برای ترویج سبک زندگی اسلامی است. چرا که استادی همچون امام جماعت و شاگردانی نظیر نمازگزاران مومن و انقلابی و فضای معنوی مسجد همه و همه می‌توانند نقش مهمی در جهت تبلیغ زندگی صحیح اسلامی ایفا نمایند. مثلا نوع زندگی و رفتار امام جماعت مسجد همواره الگوی دیگران است.اگر او زندگی ساده و بی‌آلایشی داشته باشد و در رفتار و گفتارش نیز آموزه‌های دین پررنگ باشد یقینا مردم محل و نمازگزاران به او تاسی خواهند کرد.اگر مدیریت مسجد نگاه جامعی نسبت به محله خود داشته باشد طبیعی است که تلاش می‌کند این نگاه جامع را در عمل هم پیاده کند مثلا برای تمامی شئونات محله اعم از فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قضایی و... برنامه‌ریزی می‌کند و حتی در صورت وجود امکانات سعی در اجرای این برنامه‌ها خواهد داشت.

لزوم تغییر نگاه مردم و مسئولان به مسجد
گر می‌خواهیم مساجد کشور در طراز مساجد صدراسلام قرار گیرند باید نگاه مردم و مسئولان نسبت به مساجد عوض شود. مثلا وقتی در مجلس یا شورای شهر طرحی درباره حمایت از مساجد مطرح می‌شود بعضی‌ها به بهانه‌های مختلف مخالفت می‌کنند، در حالی که اگر مساجد ما تقویت شوند آن وقت مدیران آینده کشور در مسجد تربیت خواهند شد. همچنین از مسئولین حوزه‌های علمیه تقاضا داریم در بحث‌های حوزوی موضوع مدیریت مسجد را به عنوان یک درس تخصصی قلمداد کرده و به آن بها بدهند. علما و مراجع تقلید هم نسبت به امام جماعتی یک مسجد اهتمام بورزند تا بلکه شأن امام جماعتی مسجد مثل گذشته یک شأن والایی به حساب بیاید. متاسفانه الان ما در برخی مساجد شاهدیم امامان جماعت به دلیل مشکلات معیشتی نمی‌توانند برای اقامه نماز جماعت در مسجد و نیز ارتباط با مردم وقت کافی بگذارند.

نفوذ مخفیانه دشمن در خانه

شوهرم ازدواج پنهانی کرد!
رسانه ها مهمترین ابزار جنگ نرم می باشدو در بین رسانه ها نیز ماهواره مهمترین ابزار این جنگ شناخته شده استکه این رسانه ها در جهت تصرف قلب و ذهن مردم ایران متمرکز شده است.امروزه ماهواره ها، شبکه های اجتماعی و اینترنت در فضای مجازی به صورت گسترده علیه اعتقادات و باورهای مسلمانان فعالیت می کنند و در خوشبینانه ترین حالت 90 درصد برنامه های آنان فاسد و مخرب است و در این بین نقش نظارتی خانواده ها نباید نادیده گرفته شود.ماهواره معضلی است که دودمان خانواده را به باد می دهدار شبکه های فارسی زبان نیز همین است که هویت اصیل خانواده ای ایرانی را از بین ببرند و یک آشفتگی روحی و روانی در جامعه شکل دهند و آن فرهنگی را که آنها مدنظر دارند در جامعه ما پیاده کنند.

دشمنان چون نتوانستند با جنگ سخت و تحریم های اقتصادی ملت ایران از پای دربیاروند با جنگ نرم و توسعه شبکه های ماهواره ای نابهنگام، اقدامات وسیعی را در جهت تغییر ارزش ها ، باورها و رفتار جامعه بکار گرفته اند.120شبکه ماهواره ای فارسی زبان مخصوص ایران با تنوع موضوع و جذابیت برنامه پخش می کنند که 24شبکه ماهواره ای از این شبکه ها ، اعتقادات مردم را از طریق فعالیت گروه های وهابیت ، تکفیری ها و ضد وحدت هدف گرفته اند. شبکه های مسیحیت تبشیری نیز از دیگر گروه های ماهواره ای بشمار می روند که روی تغییر سبک زندگی و اعتقادات مردم ایران کار می کنند و با فیلم های مختلف تلاش می کنند هویت جامعه دینی را تغییر دهند.مهمترین هدف این شبکه ها  ترویج فرهنگ بی حیایی ، حمله به ایمان مردم ، نظام و ایدئولوژی اسلامی و جایگزین کردن فرهنگ غربی در خانواده ها به عنوان مهمترین نهاد انتقال دهنده فرهنگ اصیل از نسل های گذشته به نسل های آینده می باشد.

بهترین راهکار برای پیشگیری از افتادن جوانان در دام آسیب های اجتماعی، ایجاد رابطه دوستانه، محبت آمیز و صمیمانه والدین با فرزندان است.والدین باید با تامین نیازهای عاطفی فرزندان خود آنها را به کانون خانواده متمایل کنند و خانواده ها می توانند با استفاده از روش های ترغیب و ایجاد صمیمیت در محیط خانواده، بهترین دوستان فرزندان خود باشند.راه مقابله با این جنگ نرم  افزایش سواد رسانه ای ، آشنا کردن جوانان به هویت اسلامی و ایرانی و آگاه کردن خانواده ها از اثرات فرهنگی ماهواره است.