حجاب؛پرچینی پیرامون بوستان عفاف

حجاب برای زن همچون پرچینی است پیرامون بوستان که در حفاظت و نگهداری آن نقش موثری دارد. حجاب به ارزش و مقام زن می‌افزاید و مرتبه‌ او را بلند می‌کند‎.‎ حجاب، اسارت نیست، بلکه شرافت است و ستر. حجاب یکی از ارمغان‌های ارزنده اسلام برای زنان است.‏ فلسفه حکم حجاب وفایده بزرگ آن، همانا حفظ گوهر عفت و پاکدامنی وارزش دادن به شخصیت زن است. رسول اکرم (ص) فرمودند: «خداوند بلندمرتبه نعمت‌های بی ‌شماری بر زنان ارزانی داشته، حقوق آنها را مشخص کرده، آنها را از ظلم و ستم جاهلیت نجات داده و به منظور اینکه عفتشان مصون بماند حجاب را برای آنان فرض قرار داده است.»‏


سعادت مردان و زنان در اطاعت از دستورهای پروردگار مهربان است، پروردگاری که هرگز سختی و مشقت را برای بندگانش نمی‌پسندد بلکه برای آنها در تمام احکام، آسانی و سهولت را در نظر گرفته است: «یرید الله بکم الیسر ولا یرید بکم العسر». حکم حجاب و ستر، یک تکلیف است. هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله تزکیه نفس و تقوا به دست می آید.‏ حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است؛ بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است. این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشند تا حجاب اسلامی محقق شود؛ بنابر این، حجاب و پوشش زن نیز به منزله یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه‌ لغوی عفت نیز وجود دارد. دو واژه «حجاب» و «عفاف» در اصل معنای منع و امتناع، مشترکند‏. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به اینکه تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛ بنابر این، بین حجاب و پوشش ظاهری وعفت و بازداری باطنی انسان، رابطه مستقیم وجود دارد.‏.


حجاب دربرخی دوران ها:


حجاب برای زنان تنها مختص زمان رسول خدا (ص) نیست یا اینکه از اعراب به ما دیکته نشده است بلکه پوشش زنان در ایران باستان هم همیشه سبک و اسلوب خاصی داشته است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که پوشش تمام بدن در دوره‌های مختلف تاریخی چه نزد زنان و چه نزد مردان در ایران یک حقیقت بوده است و به هیچ ‌وجه ایرانیان در برهنگی به سر نمی‌برده‌اند. ویل دورانت در این رابطه معتقد است که «نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجسته است که می‌توان ایران را منشأ اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست.‏» حجاب در ایران طوری با زنان عجین شده که نشانه‌های آن را درداستان‌های شاهنامه نیز می‌توان یافت.‏


برای نمونه، در جنگ‌ها بانوان مبارز ایرانی پوششی همچون مردان می‌پوشیدند که گواه این سخن، جنگ سهراب با گردآفرید است که تا زمانی که کلاه‌خود از سرگردآفرید نیفتاده بود، سهراب به زن بودن او پی نبرده بود. حجاب زن ایرانی، نسبت به محل زندگی، آب وهوا، شیوه کار و زندگی در شهر یا روستا به صورت‌های گوناگونی وجود داشته که نمونه آن را هم اکنون در پوشش زنان گیلکی، مازندرانی، کرد، لر، بلوچ، بختیاری و اقوام دیگر مشاهده می‌کنیم.‏ ‏


به نظر می ‌رسد که پوشش زنان در دوران هخامنشیان با دوران مادها چندان تفاوتی نکرده باشد. پیرامون پوشاک زنان در این دوره چنین نوشته‌ ‌اند: «از روی برخی نقوش مانده از آن زمان، به زنان بومی برمی‌خوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است.به زنان دیگر آن دوره نیز برمی‌خوریم که از پهلو به اسب‌ سوارند. اینان چادری مستطیل بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.‏ همچنین در این ‌باره می‌خوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پُر چین، آستین دار و یقه راست بوده است. پیراهن دیگری داشته‌اند که روی اولی می‌پوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده است. روی این دو پیراهن، چادری سر می کردند.»‏ در جای دیگر آمده است: «چادر زنان اشکانی به رنگ‌ های شاد و ارغوانی و یا سفید بوده است. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است.


این چادر به نحوی روی سر می‌ افتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها می‌ پوشانیده‌است‎.‎‏»‏ در کتاب «پارتیان» نیز آمده است: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو برتن می‌کردند، با شنلی که برافکنده می‌شد و نیز نقابی داشتند که معمولاً به پس سر می‌آویختند.»‏ همچنین از آثار این دوره، روسری ابریشمین خوش‌ رنگ و نگار و نفیس زنان سنگسری به جا مانده است که «ساخته مکنه» نام دارد و سده‌ هاست که زنان سنگسری آن را می‌بافند و می‌آرایند. آنان این روسری را به ترتیب خاصی بر سر خود می‌بندندکه این خود نمونه کامل پوشش سر زنان در زمان اشکانیان است.


نتیجه:


پس با تأملی در تاریخ و پیدایش حجاب در می‌یابیم که نه تنها حجاب مانع از کار نبوده و خللی در شخصیت ایجاد نمی‌کند، بلکه چون صدفی از مروارید عفاف بانوان نگه داری می‌ نماید.‏ چرا که با چنین پوششی، زنان پاکدامن هیچ گاه مورد بی حرمتی قرارنخواهند گرفت ودر اعصار بیان شده نیزحجاب ازتمام ابعاد شخصی واجتماعی حافظ امنیت واحترام زن بوده است.


منابع:‏


- کتاب حجاب، نوشته عبدالصمد غیاثی، مدرس حوزه علمیه دارالقرآن ‏


- کتاب تاریخچه حجاب در دوران باستان، نوشته دکتر رمضانی‏



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.